همچنان در پی تنظیم مباحث مدیریتی/
اصلاحات در اصطلاحات
مهندس علی احمدی لیوانی*:
مدیریت مبتنی بر هدف یا مدیریت مبتنی بر نتایج!؟
Management based Objective (MBO)
or Management based Results (MBR)
مدیریت مبتنی بر هدف (MBO) بر تحقق اهداف تاکید دارد، آنهم برای زمانهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت؛ اما مدیریت مبتنی بر نتیجه(MBR) بر نتایج سازمان متمرکز است، نتایج مشتریان، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد.
گاهی ما هدفهایی بسیار خوب را تدوین میکنیم، اما هرگز به سرانجام نمیرسند!
در سازمانهای پیش رونده و متعالی، مدیران متخصص میتوانند به گونهای اهداف را تدوین کنند که به نتایج مطلوب در سازمان برسند. اصلاحات و…
یک مدیر متخصص توانمند، یک رهبر آگاه در سازمان، باید بتواند مدیر و جانشینپروری کند، این مهم زمانی رخ میدهد، که خود آن مدیر، مراحل را پله پله طی کرده و آموخته باشد، آموختهها را بهکار بسته باشد و بتواند به دیگران هم بیاموزد؛ دانشمدار و متخصص.
مدیرانی که خلقالساعه منصوب میشوند، هم خود را از بین میبرند، هم سازمان را به ورطه سقوط میکشانند.
این موضوع به کرات در سازمانهای ایرانی دیده شده است. مدیران متخصص، سازمان را به اوج میکشانند و مدیران خلقالساعه، سازمان را به زوال.
(کجاست چشم بینا؟ اصلاحات در…)
استراتژیهای صنعت باید با سلاح دانش مدیران متخصص تغییر و توسعه پیدا کنند
با تغییرات پیچیده، سریع و غیر قابل پیشبینی حوزههای کسبوکار، شرکتها دیگر نمیتوانند، یک استراتژی برای ۵ سال یا بیشتر را تدوین کرده و همان را تعقیب کنند، بلکه باید استراتژیها را در دورههای یکساله و حتی کمتر بشکنند و تغییر دهند و در این دوره در جهت تحقق استراتژیها، آنها را دقیق کنترل کنند و تصویر ذهنی شکست یا موفقیت هر استراتژی را اندازهگیری کنند.
حال در این میان مدیرانی موفق هستند که با عنصر دانش و تجربه، خود را چنان متخصص کردهاند که میتوانند تغییرات را مدیریت کنند. اصلاحات در…
در آن سوی میدان، مدیران غیر متخصص، همچنان در روزمرگی خود فرو میروند و از آینده کسبوکار خود خبر ندارند.
این موضوع باعث میشود شرکتهایی که از مدیران متخصص بهرهمند هستند، هر روز از رقبای خود پیش بیفتند و سهم بازار آنها را از آن خود کنند.
ما در عصری و کشوری در حال کسب وکار هستیم که قوانین و بخشنامهها، روزانه و هفتگی تغییر میکنند.
(کجاست ذهن پویا؟ اصلاحات در…)
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا مدیران غیر متخصص و انتصابی، شایسته نیستند؟
بیایید چند پاسخ به این سوال بدهیم.
-چون نمیتوانند چشمانداز و ماموریت سازمان را بهدرستی مشخص کنند
-نمیتوانند اهداف سازمان را برای خود و کارکنان مشخص کنند
-نمیتوانند نتایج سازمان و رویکرد حاصل از آن را اندازهگیری کنند
-نمیتوانند با کارکنان و دیگر ذینفعان (دولت، جامعه، مشتریان، توزیع کنندگان و…) تعامل و ارتباط اثربخش برقرار کنند
-نمیتوانند خودارزیابی کنند و چهره واقعی مدیریت و سازمانشان را بشناسند
-هنر پذیرش تصمیمات اشتباه و پذیرش عدم انطباقهای فراوان سازمان را که همه ناشی از سیاستگذاریهای نادرست خودشان است ندارند و مخاطرات آنرا نمیپذیرند
-اصلاحات را بهدست فراموشی سپرده و با اصطلاحات همنشینی کردهاند و…
مدیران انتصابی که بدون تخصص، مقامی را بر عهده گرفتهاند، خود نیز درکی درست از آن ندارند و در گروه مدیران شایسته قرار نمیگیرند.
مدیران انتصابی که بدون تخصص، مقامی را بر عهده گرفتهاند، خود نیز درکی درست از آن ندارند و در گروه مدیران شایسته قرار نمیگیرند.
مدیران متخصص توانایی این را دارند تا خود را با سلاح دانش به مرحلهای از شایستگی برسانند و سازمان را به سمت برتری سوق دهند.
(کجاست گوش شنوا؟)
یک سخن از بزرگان:
مری پارکر فالت، هنر مدیریت را در رهبری صحیح، مطلوب و بهینه اجزای سازمان میداند.
منابع، نیروی انسانی و عوامل دیگر سازمان، بهمنزله یک ارکستر عمل میکنند، که مدیر متخصص و معمار ارشد سازمان، با هنر رهبری خود، آنها را بهگونهای هدایت میکند که هارمونی یکسان و رایحه روحبخشی از نتیجه تلاش آنها بر سازمان منعکس میشود.
آنچه را که در طول دوران آموزش کلاسیک، استادشاگردی، کارآموزی و دورههای تخصصی، آموزش میبینیم، باید خوب آموخت و با تکرار صحیح، طوری تجربه پیدا کرد که بتوان با مهارت، آنها را آموزش داده و به سطح داوری و کارشناسی برسانیم.
هنر مدیران متخصص در این است که آموختههای درست خود را به دیگران میآموزند.
*استراتژیست
/انتهای پیام/