گفتوگو با مهندس علیرضا برقی، قائم مقام مدیرعامل شرکت داروسازی تسنیم/
ورود: لیسانس مهندسی برق دارد، و لیسانس حسابداری و فوق لیسانس حسابداری از دانشگاه تهران است. بنا به توصیهی پدرش در ادامه، حضور در مباحث مالی را هم به تحصیلاتش میافزاید و همین توصیه پدر است که راه و حیات آتی او را مشخص میکند؛ چندی بعد به سمت معاونت مالی و پشتیبانی بزرگترین هلدینگ دارویی کشور میرسد و…
پدرش در رشته الکترونیک درس خوانده بود، و با آنکه دست فرزندش را باز گذاشته بود تا رشته تحصیلیاش را خودش انتخاب کند، او هر دو را خواند (مهندسی برق و حسابداری) و از هر دو رشته فارغالتحصیل شد. تا نیمه سال 1394، قریب به بیش از 8 سال در سازمان حسابرسی بود و از نیمه آن سال، جذب هلدینگ داروپخش شد.
مهندس علیرضا برقی (متولد 1361)، در سالهای حضورش در سمت معاونت مالی و پشتیبانی تیپیکو، دورهای آرام و بیدردسر را پشت سر گذاشت و نشان داد که میتواند از عهده مسئولیتی بزرگ با گردش مالی بالا بر آید. ابتدا با آن تیپ جوان و خاصش، باورش سخت بود، اما او هم از عهده کار برآمد و هم دورهای خاص را رقم زد و دایره اعتماد به جوانترها را وسعت بخشید.
در این گفتوگو، ما سوالها را حذف کردهایم و شما پاسخهای ایشان را میخوانید.
مهندس علیرضا برقی: هرگز هیچکسی از اعضای خانوادهام در صنعت نبوده و بهرغم اینکه نزدیک یک دهه است داخل صنعت داروسازی هستم، باز هم هنوز کسی از خانوادهام به صنعت وارد نشده است، داروساز هم نداریم. من جزو آدمهایی بودم که بدون واسطه وارد این صنعت شدم؛ و چون از ابتدا حسابرس سازمان حسابرسی بودم قبل از اینکه وارد صنعت دارو بشوم، از صنعت دارو شناخت پیدا کرده بودم و در مجموع صنعت دارو را، صنعتی مناسب برای ادامههایم فعالیت میدیدم و فرصتی پیش آمد و من هم درنگ نکردم و…
***
من آن سالها و قبل از حضورم در تیپیکو، ابتدا جذب هلدینگ داروپخش شده بودم (سال ۹۴) و چند سالی را در هلدینگ داروپخش سپری کردم. در آن مقطع، تلاش میکردم کارهای اصلاحی در حوزه ساختار مالی شرکتهای گروه و زیرمجموعه هلدینگ داروپخش را سر و سامانی بدهم؛ و رضایتی نسبی هم از کارم داشتم. تا پایان سال ۹۶ که در هلدینگ داروپخش بودم، مستقیم با آقای فرشاد ملکوند کار میکردم و سمتم در هلدینگ داروپخش مدیر ارشد مالی بود.
اما خب بهدنبال تجربه و اتفاقی جدید هم بودم. دوست داشتم خودم را امتحان کنم. تغییرات مدیریتی که در سطح ارکان هلدینگ تی پی کو شروع شد، به من هم آن فرصت جابهجایی را دادند. البته این مقارن بود با آغاز بهکار دولت جدید و انگیزههایی قویتر برای کارهای سازنده.
من یک سالی هم در مجموعه اوزان حضور داشتم. شرکت اوزان، در واقع شرکت بازرگانی مجموعه تیپیکو بود. زمانی که آقای دکتر محمد رضوانیفر، مدیرعامل تیپیکو شد، ماموریت پیدا کردم تا بهعنوان عضو هیئت مدیره و معاون مالی و اداری در شرکت اوزان، به آنها کمک کنم.
تا قبل از ورودم، شرکت اوزان عمدتا در حوزه تجهیزات پزشکی کار میکرد و یک سایت تولید آمالگام دندانپزشکی هم داشت. این دو موضوع، رشته اصلی و اساسی فعالیتها در شرکت اوزان بود.
بر حسب ماموریتی که داده شد، واردات و تامین مواد اولیه شرکتهای تولیدکننده گروه را هم در آنجا کلید زدیم؛ که بعد از اینکه من از مجموعه خارج شدم، حفظ شد و رشد هم پیدا کرد.
آن روزگار به واسطه قدرت تامین مالی و نقدینگی که شرکت اوزان داشت، ما توانستیم این کارها را انجام بدهیم. مواد اولیه را برای شرکتهای گروه تامین میکردیم، و از پتانسیل اوزان استفادههای بهنیه و خیلی خوبی میشد.
***
بهصورت کلی این تعریفی که درخصوص ماموریت و سطح دخالت شرکتهای هلدینگی وجود دارد، همه با هم یکسان و لزوماً قابل انطباق بر هم نیستند و حتی در دورههای مختلف مدیریتها هم متفاوت است و بسته به کاراکتر مدیریت ارشد و استراتژی مجموعه تعریف میشود. مثلا سطح دخالت تیپیکو در شرکتهای گروهش، با سطح دخالت داروپخش متفاوت است. تیپیکو، موضوعات مختلف عملیاتی را هم بعضاً با شرکتها بررسی و پیگیری میکند و سوال و جواب وجود دارد، اما هلدینگ داروپخش بیشتر روی نتایج مالی شرکتهای زیر مجموعهاش تمرکز میکند و رویهای نسبتا مستقل در کارها دارد.
***
تجربه و تحصیلات من و اینکه من حسابدار رسمی هستم، همواره باعث شده که انتظارم از خودم بیشتر باشد. زمانی هم که در هلدینگ داروپخش بودم در موضوعات مختلف شرکتهای گروه که جلسات برگزار میشد، حضور داشتم، و بررسی میکردم و گزارش میدادم. البته با تمرکز روی شرکتهای زیر مجموعه داروپخش.
***
بعد از حضور یکساله در اوزان، در ابتدای سال 1398، یک پیشنهاد مطرح شد برای مدیریت مالی تیپیکو و من هم پذیرفتم. اما دوره ارزشمندتر و پیشنهاد بهتر بعد از حدود دو ماه رخ داد، شرایط بهگونهای رقم خورد که با رفتن معاونت مالی/ پشتیبانی تیپیکو، پیشنهاد این معاونت مطرح شد و من هم برآوردی کردم و دیدم میتوانم از عهده این وظیفه نسبتا سنگین برآیم. قبول کردم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.
***
حدود دو سال و نیم در سمت معاونت مالی و پشتیبانی تیپیکو بودم، و آن را جزو دوران خیلی خوب کاریام میدانم. از نظر نظارت مالی، شرکتها منظم شدند. افزایش سرمایههایشان منظم شد. برگزاری مجامع شرکتها، منظمتر شد. مجمع خود تیپیکو هم در زودترین زمانی که مجامع تیپیکو برگزار شده بود، برگزار شد و این همه اتفاق مثبت یعنی دو سال و نیم از عمر ما.
***
چند سال بعد هم (نیمه دوم سال 1400) و دقیقا بعد از خروج من از تیپیکو، همین اتفاق برای آقای فراهانی افتاد. در زمان مسئولیت من، او مدیر مالی تیپیکو بود، بعدش مسئولیت بالاتر گرفت و به کرسی معاونت مالی و پشتیبانی تیپیکو تکیه زد.
***
مهر ماه سال ۱۴۰۰، من متن استعفایم را به مجموعه شستا ارائه دادم و موافقت شد. البته سه ماهی بعد از استعفا، هنوز در تیپیکو بودم تا فردی مناسب را انتخاب کرده و معاونت مالی، دوره انتقالی خود را بدون مسئله طی کند، تا اینکه سرانجام، آقای فراهانی مسئولیت را بر عهده گرفت و من از تیپیکو خارج شدم. مدتی استراحت کردم و عملا از ابتدای سال ۱۴۰۱ بود که بهطور رسمی به مجموعه درمانآرا پیوستم.
***
شرکت درمانآرا، شرکتی بازرگانی است که عمدتاً در حوزه پالایش داروهای پلاسمایی، مشتق از پلاسمای خون، فعالیت میکند. پلاسمایی که در سطح کشور از طریق سازمان انتقال خون جمعآوری میشود، از طریق این شرکت به شرکت پالایشگر خارجی ارسال شده و آنجا تبدیل به فرآوردههای دارویی مشتق از پلاسما میشود. در کنار این ماموریت، تامین بخشی از شیر خشکهای رژیمی برای کودکان به عهده آن شرکت بود. من حدود یک سال و نیم تا پایان شهریور ۱۴۰۲ در مجموعه درمان آرا بودم؛ و بعدش به همینجاییکه الان هستم، یعنی داروسازی تسنیم آمدم.
***
آقای دکتر پویا فرهت که یکبار به من در انتصاب سمت معاونت مالی و پشتیبانی تی پی کو اعتماد کرده بود، بعد از تیپیکو به تسنیم آمده و مجدداً لطف و بیان داشت که میتوانم به ایشان در اینجا هم کمک کنم. بنابراین پذیرفتم و از اول مهر سال ۱۴۰۲ به مجموعه تسنیم پیوستم. چیزی هم به یک ساله شدن حضورم در تسنیم نمانده.
اینجا هم بعد از مدتی، حس کردم که نیاز به اصلاح و تغییر بیشتر هست. بنابراین بنا به روحیات کاری خودم، و پس از هماهنگی با مدیر ارشد، برخی از تغییرات را کلید زدیم. در سالهایی که در صنعت دارو فعالیت دارم، کمترین تجربه را در حوزه تولید دارو داشتم، بنابراین در تسنیم فرصتی بسیار عالی دست داد تا مجاورتی جالب و هیجانانگیز هم در اینجا با صنعت و به قول شما، در “کلوزآپ” و “مدیوم شات” با جریان تولید پیدا کنم.
***
برگردیم به داروپخش. آنجا 9 شرکت زیر مجموعه داشت و خودش هم زیرمجموعه تیپیکو بود و هست. اولا برند قدرتمند از قبل بود. ثانیا در ساختارهای آن زمان شستا، جایی مثل تیپیکو (که 100 درصدش متعلق به خودشان بود) بهتر در فیلد مدیریتی میرفت، و آنها هم این کار را انجام دادند.
از منظر برندینگ اگر به موضوع نگاه کنید، شخصاً نظرم این است که شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ داروپخش که نام داروپخش را یدک میکشند، و طبیعتاً هنوز در صنعت فعال هستند و برند خودشان را حفظ کردهاند، کماکان توانایی گسترش و توسعه دارند و اگر روی توسعه خودشان کار کنند؛ بهرهوریشان بیش از پیش خواهد شد؛ چه کارخانجات داروپخش، چه شیمیدارویی داروپخش یا تماد و…
کافیاست بحث توسعه محصول، بحث نوآوریها، بحث کیفیت و…، که مستقیما به برند شرکتهای دارویی مرتبطاند، بیشتر به دایره مباحث افزوده شود و این برند درخششی بیشتر خواهد داشت.
***
شرکتهای هلدینگ داروپخش، شرکتهایی بزرگ و به اصطلاح استخواندارند. این شرکتها هم زیرساختهای صنعتی و تولیدی قابل توجهی دارند، هم نیروی انسانی پرورده و کارآمدی را در طی این سالها و در سطوح مختلف پرورش دادهاند و هم سابقه و پیشینهای ارزشمند برای خود ساختهاند. مثلا به شرکت توزیع داروپخش نگاه بکنید، در وسعت کل ایران بزرگترین مراکز پخش را دارد و حتی بیشترین تعداد پرسنل در حوزه پخش دارو را داراست. یا به کارخانجات داروپخش و وسعتش و خطوط تولیدش و پتانسیلهای توسعهای که دارد، نگاه کنید، از شرکتهای کمنظیر دارو در ایران است.
همینطور شیمیدارویی داروپخش که در حوزه مواد اولیه حرفهایی برای گفتن دارد؛ و شرکت تولید مواد اولیه داروپخش (تماد)؛ توانایی این شرکتها واقعا بالا است و فخر صنعت داروی کشور هستند.
بعضی از شرکتهای دارویی در ایران به چیزهایی نیاز دارند که شاید در نگاه اول، خندهدار به نظر برسد، اما من در جاهای مختلف دیده و لمس کردهام. مثلا در حوزه نرمافزاری، میتوان با یک تیم تحقیقاتی قوی، مبحث توسعه محصولات شرکتها را به نتایجی درخورتر رساند. یا از منظر سختافزاری، شرکتهایی که از قدیم ساختارهایی قویتر نسبت به شرکتهای بخش خصوصی داشتند و دارند، این قابلیت را دارند که رشد سختافزاری هم در این شرکتها اتفاق بیافتد و آنوقت با یک مسیر رشد بهتر رودررو خواهند شد. یا شرکتهای بورسی که شفافیتهای مالی مد نظر بورس را رعایت میکنند، اینها سهامدارانی دارند که گاهی برای شرکتهای غیر بورسی، غبطهبرانگیز میشوند، زیرا آنها (بهویژه الان که بانکها مواضعی سختتر برای پرداخت تسهیلات اتخاذ کردهاند)، میتوانند بهصورت سنتی در افزایش سرمایه شرکتها، مشارکتهایی کنند و این قابلیت وجود دارد که از محل سرمایه سهامداران؛ که الان بار اصلی توسعه را در صنعت دارو، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی بر عهده دارند؛ بتوان تامین سرمایه کرد و آن توسعه سختافزاریشان هم اتفاق میافتد.
***
معمولا نگاهی که همکاران مالی به مفهوم توسعه و تحقیقات دارند، بدین شکل است؛ یک گزارش توجیهی یا گزارش امکانسنجی پروژهای باید بیاید که قانعکننده باشد. یعنی که هزینهای که امروز انجام میدهیم در آینده عایدی برای ما خواهد داشت؛ و این هزینه بعلاوه بتواند سود مورد انتظار سرمایهگذاری را نیز، حداقل پوشش دهد و به بیشتر از آن برسد.
هر زمان که این فرآیندها پیشبینی شود، همکارهای مالی من هم تایید خواهند کرد و اینطور نیست که صرفاً دوستان مالی، بهعنوان ترمز بخواهند به موضوع نگاه بکنند. ولی هر موقع که چنین Feasibility Study وجود داشته، اتفاق سرمایهگذاریاش هم افتاده. هرچند تمام اینها باید متناسب باشد.
***
بله! من هم قبول دارم که در شرکتهای خصولتی و عمومی، هر زمان بحث بودجهبندی برای تحقیق و توسعه مطرح میشود، بحث کمبود نقدینگی را مطرح میکنند! و این انگار یک دیواری است که نمیتوانید از آن عبور کنید! اما باید منصفانه نگریست. الان مشکل نقدینگی موضوعی است که به کل صنعت فشار آورده است. وقتی موضوع نقدینگی فشار وارد میکند به یک شرکت تولیدی یا هر شرکتی، طبیعتاً امور روزمرهاش در اولویت قرار میگیرد؛ و مباحث پیرامون اصلاح خطوط تولید در جهت کیفیت، توسعه خطوط، افزایش ظرفیت و تحقیق و توسعه به عقبتر رانده میشود!
اینها نکتههایی است به نظر من جا دارد که خیلی در سطح بالاتر و کلانتر مطرح شود. این فشار نقدینگی که چندین سال صنعت دچارش شده، باعث شده حداقل سرمایهگذاریها در فرآینده نوسازی و تجهیز رقم بخورد.
***
الان در وضعیتی هستیم که صنعت دچار مشکل نقدینگی و مشکل دوره وصول مطالبات شده است. بحث افزایش نرخ ارزی که در صنعت اتفاق افتاد، روی سرمایه در گردش شرکتها اثراتی منفی گذاشته و فشارهایی زیاد وارد کرده است.
شما این زنجیره تامین دارو را در نظر بگیرید؛ مشکلات از داروخانهها، بیمارستانها و مراکز پزشکی، منتقل شده به ابتدای زنجیره، که خود تولید هست؛ بنابراین طبیعیاست هرچه جلوتر میرویم شکل مشکلات گسترده و پیچیدهتر میشود.
***
به دوره حضور ما در تیپیکو نگاه کنید. تمام شاخصهای سودآوری، بهبود عملیات و نسبتهای هزینهای کاهشی، از جمله نسبت هزینههای مالی به فروش یا نسبت مختلف سودآوری، رشد و بهبود داشت و ما در تیپیکو حتی از متوسط صنعت و شرکتهای بورسی خارج از گروهمان بهتر بودیم.
طبیعتاً عملکردمان بهتر از باقی شرکتهای دیگر بوده و در مقایسه با سایر شرکتهای بورسی که در همان مقطع، اطلاعات و ارقام آن در کدال ثبت شده است، رشدی بهتر داشتیم. ما توانستیم از فرصتها بهتر استفاده کنیم و تامین مواد اولیه شرکتها را بهموقعتر و بیشتر و سریعتر انجام بدهیم. این اثری خوب روی رشد سودآوری و رشد عملیاتیشان داشت، و امروز این موقعیت دیگر فراهم نیست! یعنی وضعیت نقدینگی در صنعت آنقدر خراب شده که بعید است ماجرا به مسیر قبلش بازگردد!
***
از بهترین اتفاقاتی که در تیپیکو؛ بعد از دو سال و نیم حضور برای من رخ داد؛ میتوانم از ارائه گزارشهای مالی شفاف در کل گروه، و بهبودی که در عملیات شرکتها رخ داد، نام ببرم. سهام تعدادی از شرکتها را، بعد از چند سال ،در بازارهای سرمایه، عرضه اولیه کردیم. به همراه آن، افزایش سرمایهای که شرکتها توانستند انجام بدهند تا ساختار سرمایهشان نسبت به گذشته بهتر بشود و…، اینها اتفاقاتی خیلی خوب بود. در مسیر ساختارهای مالی، مشخص است که شما چه باید انجام دهید تا حال مجموعه خوب باشد. هرچند با توجه به محدودیتهای ذاتی که در اقتصاد کشور برای کل اکوسیستم اقتصادی وجود دارد، گاهی توان و خواست شما و شرایط موجود برهم منطبق نمیشوند تا آن اتفاق درخشان رخ دهد! معالوصف و در مجموع، من از دوره همکاریام با تیپیکو و عملکردهای مناسبی که داشتیم، بسیار خرسندم.
***
ببینید! بین حسابداری و مدیریت مالی یک فاصلهای هست. حسابداری نوعی بوکینگ و نگهداری سوابق است. یعنی ما اطلاعات عملیات مالی یک سازمان و یک مجموعه را، بهصورت صحیح و طبق الزامات و استانداردهای حسابداری در دفاتر مالی ثبت میکنیم و این میشود حسابداری.
مدیریت مالی در واقع هنر است. در آن اطلاعات و دیتاها که بهصورت تاریخی ثبت شده، به بهرهبرداری میرسد و با توجه به متغیرهای خارج و درون سازمان، و پیش بینی اطلاعات آتی، برای بهبود عملیات مالی یک شرکت خوراک مدیریتی تهیه میکند. هم تصمیمگیریهای مالی انجام میدهد، هم وظیفه تهیه و جمعبندی و خلاصهسازی گزارشها را دارد (که بر اساس دیتاهای تهیه شده توسط حسابدار و حسابداری بهدستش رسیده) و لزوماً برای تصمیمگیریهای مدیریتی مبنا قرار میدهد. یعنی رسما واسط بین مدیریت ارشد و حسابداری است. دیتای خام حسابداریها عملاً و هرگز به درد مدیریت ارشد و مدیریت اجرایی سازمان نمیخورد. اطلاعات باید تبدیل بشود به گزارشهایی که عملیات شرکت را معنادار کند؛ و اینجاست که نقش مدیریت مالی هویدا میشود.
***
همواره و بهصورت کلی میتوان گفت که فرمولهایی برای تهیه “بودجه” وجود دارد. بودجه پیشبینی عملیات آتی شرکت برای دورههای مختلف است. مثلا بودجه یک ساله را که در نظر بگیریم، پیشبینی میکنیم که در یک سال آینده از نظر مالی و عملیاتی چه اتفاقاتی برای شرکت میافتد، هر بخش از سازمان چه هدفی را باید دنبال کنند و بهصورت کلی چه افقی پیش روی سازمان است.
بهعنوان مثالی ساده در شرکت تولیدی که عملیاتش منتج به فروش میشود، با بررسی بازار و پتانسیلهای شرکت برای جوابگویی به نیاز بازار بودجهبندی آغاز میشود. بر این اساس میزان برنامه و استراتژی شرکت برای حضور در بازار فروش چیده میشود.
برای اینکه به آن فروش مورد نظر برسیم، یک نظام تامینی باید اتفاق بیافتد و زنجیره تامین شرکت باید فعالیت خودش را انجام بدهد. در حوزه تولید باید این اتفاق بیافتد تا منجر به تامین کالا برای جوابگویی به نیاز فروش اتفاق بیافتد. یعنی ما مرحله به مرحله نیازهای مختلف را، برای اینکه به جوابگویی به نیاز بازار برسیم، پیشبینی میکنیم. متغیرها و محفوظات مختلف بر این اساس دیده میشوند؛ و تبدیل به عدد و رقم و ریال میشوند و بودجه مالی و عملیاتی شرکت چیدمان میشود.
***
داروسازی تسنیم یک شرکت تولیدی است که در واقع کارخانه تولیدیاش در شهرک ایوانکی گرمسار است. تعدادی خطوط تولیدی دارد که قرص، کپسول و سافت ژل در آن تولید میشود. عملاً ما تولیدکننده جامدات هستیم؛ و در حوزه داروهای مختلف، بخشهای مکمل هم داریم. تسنیم از حدود ۱۲ سال پیش آغاز بهکار کرده، و سهمی خوب در بازار و در بعضی از فیلدهای دارویی، از جمله داروهای اورولوژی، گوارش، اعصاب و روان، پوست و مو دارد؛ یک شرکت خصوصی و با مالکیت خصوصی است.
***
اکنون بیش ۱۰۰ محصول با دوزهای مختلفی که در نظر بگیریم بهصورت فعال در شرکت در حال تولید است؛ و در حوزه برخی داروهای تخصصی هم میتوان گفت؛ که تسنیم لیدر بازار است؛ و شاخصترین شرکت دارویی کشور در حوزه اورولوژی است.
شرکت از یک سایز و اندازهای اگر بخواهد بزرگتر شود و توسعه پیدا کند، باید به همان شکل در حوزه فرآیندهایش و بلوغ سازمانیاش ارتقا پیدا کند. اگر بخواهم بهصورت کلی بگویم، این موضوع در کنار سایر فعالیتهای جاری شرکت باید اتفاق بیفتد و این موضوعی است که در حال بررسی و برنامهریزی است.
***
پارسال شهریور ماه، زمان آن رسیده بود که از “درمانآرا” جدا شوم، تسنیم هم چند ویژگی مهم داشت؛ پتانسیلهای بالا برای توسعه، و حضور خود آقای دکتر فرهت. او میخواست تا در استقرار برخی سیستمها و فرآیندها و بهبود آنها در کنارشان باشم تا در مدیریت پروژههای توسعهای بتوان با سرعت کارها را پیش برد؛ من هم با افتخار پذیرفتم و اکنون بهعنوان قائممقام مدیرعامل در خدمت مجموعه تسنیم هستم.
***
مشکلات کلی صنعت که همه جا برقرار است. طبیعتاً بانکها در تامین منابع مالی لازم برای صنعت آنجور که باید و شاید همکاری نمیکنند. بهرغم مصوبات مختلفی که سال گذشته در بانک مرکزی اتفاق افتاد، و با پیگیریهایی که سازمان غذاودارو کرده بود، این مشکلات باید برای همه شرکتها و از جمله تسنیم مرتفع میشد، اما باید بگویم بهنظر من از مدتی پیش شرکتها در حل مشکلاتشان تنها و تنهاتر شدهاند.
***
ما تا کنون موضوعاتمان را توانستهایم مدیریت کنیم. البته! شرکت بورسی هم نیستیم. این نگاه وجود دارد که شاید یک روز -خیلی زود- تسنیم هم وارد بورس بشود. خودم شخصاً بر این اعتقاد هستم که بورسی بودن شرکتها در مجموع برایشان مفید هست. بهخاطر اینکه الزامات حضور در بورس باعث میشود که انضباط مالی، عملیاتی و فرآیندی بهصورت قابل قبول در شرکتها اتفاق بیافتد و شفافیت خوبی در شرکتها جاری شود. جزو آن دسته آدمهایی هستم که طرفدار این هستم که شرکتها بروند به سمت بازار سرمایه؛ و در تسنیم هم این مهم، جزو گزینههای روی میز هست.
شرکتها در حل مشکلاتشان تنها و تنهاتر شدهاند.
/انتهای پیام/