دوشنبه 1 دی 1404
Tehran
haze
5.4 ° C
6 °
5.4 °
52 %
2.1kmh
75 %
دوشنبه
9 °
سه‌شنبه
9 °
چهارشنبه
7 °
پنج‌شنبه
9 °
جمعه
8 °
spot_imgspot_img
خانهخبر اولمأموریت‌های خارجی، ممنوع!

مأموریت‌های خارجی، ممنوع!

سازمان‌های ایرانی به این موضوع حساسیتی بیمارگونه دارند/

 امیرحسین حاجی‌میری، (متخصص اقتصاد و مدیریت دارو): مأموریت‌های خارج از کشور که در جهان ابزاری طبیعی برای تبادل دانش و گسترش افق‌های حرفه‌ای فراتر از مرزهای هر کشور محسوب می‌شود، در ایران گاه به میدان رقابت‌های پنهان، حسادت‌های سازمانی و بازی‌های قدرت بدل می‌شود. امروزه در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، مأموریت‌های خارجی از کارکرد اصلی خود فاصله گرفته و به مسئله‌ای پرحاشیه و رقابت‌آمیز تبدیل شده‌اند. حساسیت‌های سازمانی، انحصار تصمیم‌گیری، ترس‌های نهادی و نگاه پاداش‌محور به سفر، سبب شده است که حتی سفر خارجی به‌جای فرصتی برای پیشرفت، به منبعی برای بی‌اعتمادی تبدیل شود.

در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، مأموریت خارجی به‌جای آنکه به‌عنوان موضوعی از موضوعات حرفه‌ای مربوط به کار روتین تلقی شود، نماد امتیاز، قدرت یا اعتماد مدیریتی است. به‌همین دلیل، رقابت برای رفتن به سفر خارجی، اغلب رنگ و بوی شخصی می‌گیرد. این جابه‌جایی معنا، شاید ریشه در نبود نظام انگیزشی سالم دارد؛ جایی که پاداش‌ها جایگزین فرصت‌های یادگیری شده‌اند و سفر خارجی به نشانه منزلت سازمانی بدل شده است.

در چنین فرهنگی، مدیران ارشد نمی‌پرسند “چه کار کنیم که از این فرصت بهترین بهره‌برداری شود؟” بلکه می‌پرسند “چه کسی را بفرستیم؟” در چنین فرهنگی، سفر خارجی به‌جای آن‌که وظیفه باشد، جایزه‌ای برای افراد تعبیر می‌شود و همین تلقی، حساسیت و رقابت را شعله‌ور می‌سازد.

در برخی سازمان‌ها نیز مدیران ارشد تمایل دارند تمامی سفرهای خارجی را شخصاً انجام دهند، حتی اگر موضوع سفر ماهیتی فنی یا کارشناسی باشد. این رفتار، علاوه بر ایجاد احساس نابرابری در سطوح پایین‌تر، مانع از رشد مهارتی کارکنان و انتقال واقعی تجربه به بدنه سازمان می‌شود. تقریباً در هر اداره و سازمان ایرانی می‌توان شنید:

“همه زحمتش را ما کشیدیم، ولی سفرش را فلانی رفت!”

این جمله بارها و بارها تکرار می‌شود و تبدیل به بخشی از حافظه جمعی شده است که در سطح ناخودآگاه، سفر خارجی به نماد عدالت از دست‌رفته بدل می‌شود. فرد حس می‌کند با نرفتن، سهمی از فرصت و شأن سازمانی‌اش از او دریغ شده است.

در نهادهای غیرخصوصی موضوع کمی پیچیده‌تر هم می‌شود جایی که پای کمیته‌های تصمیم‌گیری در خصوص اعزام ماموران به خارج از کشور باز می‌شود. کمیته‌هایی که اغلب برخی اعضایشان نه تجربه فعالیت بین‌المللی دارند، نه دانش فنی موضوع مأموریت را درک می‌کنند و با اصول و انضباط مأموریت‌های بین‌المللی نیز بیگانه‌اند. تصمیم‌گیری درباره اعزام افراد، به‌جای آن‌که بر معیارهای تخصصی و فنی استوار باشد، اغلب درگیر لایه‌های متعددی از ملاحظات نهادی بوده و در مجموع این وضعیت در کشور موجب شکل‌گیری نوعی فرهنگ بدبینی و حرص نسبت به سفرهای خارجی شده که آثار آن در رفتار کارکنان، فرآیندهای تصمیم‌گیری و حتی تصویر بین‌المللی کشور قابل مشاهده است.

این پدیده البته یک ریشه فرهنگی نیز دارد. در ذهن بسیاری از ایرانیان، اعزام به سفر خارجی از دوران گذشته نشانه‌ای از اعتبار، برتری یا ویژه‌بودن داشته است. هنوز در گفتار روزمره شنیده می‌شود که یک نفر با احساسی ویژه مثلا حسرت یا افتخار خاصی بگوید “فلانی رفت خارج!”؛ این بار ارزشی، وقتی وارد فضای سازمانی می‌شود، رقابتی ناسالم ایجاد می‌کند.

جالب است که در دهه‌های گذشته، سفرهای خارجی برای آموزش، الگوگیری یا همکاری‌های انتقال فناوری بسیار رایج‌ بوده. در سابقه بسیاری از مدیران دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی می‌بینیم که در طول یک سال چندین بار به مأموریت‌های خارجی هدفمند رفته‌اند، چیزی را تحویل یا یاد گرفته‌اند و برگشته‌اند و منتقل کرده‌اند. چرا اکنون چنین نیست؟ آیا نهادها به کارکنان خود و به نیت آنان اعتماد ندارند یا مثلا افزایش حساسیت اجتماعی به تفاوت‌ها باعث شده که هر امتیاز کوچک به‌سرعت در شبکه‌های سازمانی بازتاب یابد و حس بی‌عدالتی را دامن زند یا هر دلیل دیگر.

نتیجه این همه حساسیت، ترس، و بروکراسی در نهایت چیزی جز انزوا نیست. در جهانی که دانش هر روز در گردش است، سازمان‌های ایرانی فرصت یادگیری و تعامل واقعی را از دست می‌دهند. فرهنگ «بهتر است نرویم تا حرف درنیاید» به‌تدریج جای فرهنگ «باید برویم تا یاد بگیریم» را گرفته است. برای بازگرداندن مأموریت خارجی به جایگاه واقعی خود، باید مجموعه‌ای از اصلاحات نهادی و فرهنگی به‌صورت هم‌زمان اجرا شود:

  • شفاف‌سازی معیارهای اعزام: تدوین شاخص‌های فنی برای انتخاب مامور
  • آموزش مهارت‌های بین‌المللی: برگزاری دوره‌های اجباری برای آشنایی با اصول دیپلماسی حرفه‌ای، آداب حضور بین‌المللی و اخلاق نمایندگی
  • توزیع عادلانه فرصت‌ها: طراحی نظام چرخشی سفرها متناسب با تخصص حرفه‌ای افراد فارغ از جایگاه سازمانی
  • نظام گزارش‌دهی و انتقال دانش: الزام هر مأمور به ارائه گزارش دستاورد و برنامه انتقال تجربه پس از بازگشت

از منظر روان‌شناسی اجتماعی، هر گونه منع یا محدودیت افراطی نسبت به یک رفتار یا تجربه، به‌جای کاهش میل به آن، اغلب منجر به افزایش اشتیاق، کنجکاوی و حرص پنهان می‌شود. پدیده مأموریت‌های خارجی در سازمان‌های ایرانی نیز از همین قاعده تبعیت می‌کند. به بیان دیگر، ما جامعه‌ای ساخته‌ایم که نسبت به سفر خارجی حریص است، زیرا این مقوله را بدل به امری ویژه و استثنایی کرده‌ایم.

سفر خارجی در سازمان‌های ایرانی، آینه‌ای است که در آن می‌توان تمام ضعف‌های فرهنگی و نهادی ما را دید: بی‌اعتمادی، حسادت، نبود شفافیت و تبدیل ابزار توسعه به امتیاز شخصی. تا زمانی که این نگاه تغییر نکند، مأموریت خارجی به‌جای دروازه‌ای برای یادگیری جهانی، تنها تبدیل به میدانی کوچک از رقابت‌های داخلی خواهد بود؛ جایی که همه در نهایت می‌گویند: «ما که نرفتیم!»

این کار تنها با آموزش، اعتماد و عادی‌سازی ارتباط بین‌المللی ممکن است. اگر مأموریت خارجی به امری طبیعی، آموزشی و تکرارپذیر بدل شود، حرص و حساسیت جای خود را به بلوغ سازمانی خواهد داد. جامعه‌ای که می‌آموزد چگونه “برود، بیاموزد، بازگردد و منتقل کند”، نه از جهان می‌ترسد و نه نسبت به آن حریص است. این نقطه تعادل، همان جایی است که در آن سفر خارجی، نه تهدید است و نه پاداش و نه هیچ پدیده پیچیده دیگر، بلکه بخشی‌است از مسیر عادی رشد هر سازمانِ رهسپار تعالی.

/انتهای پیام/

مقالات مرتبط

ارسال نظر شما

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

محبوب ترین

نظرات اخیر

دکتر مصدق علی بر اگر مکانیسم ماشه فعال شود
محمد رضا نیکخواه بهرامی بر تعرفه خدمات دارویی در سال ۱۴۰۴ اعلام شد
امیر علی بر اختیار یا الزام؟
علیرضا بر اختیار یا الزام؟
ارژنگ نجاتپور ثانی بر سه خبر از داروسازی امین
امیر سعیدی‌فر بر مجله «فن‌سالاران»، شماره 8