ساده نگیرید/
دکتر فیروزه کدخدابیگی: استرس، بخش جداییناپذیر از زندگی انسان است و در اصل، پاسخی طبیعی به چالشها و فشارهای محیطی بهشمار میآید. در سطحی متعادل، استرس میتواند نقش محرک و سازگارکننده ایفا، و فرد را برای مقابله با شرایط دشوار آماده کند. اما زمانی که این فشارهای روانی از آستانهی تحمل فرد فراتر روند یا بدون حمایت هیجانی مناسب تجربه شوند، میتوانند پیامدهای جدی بر سلامت روان و جسم بر جای گذارند. کودکان نیز همانند بزرگسالان استرس را تجربه میکنند با این تفاوت که درک، بیان و مدیریت هیجانات در آنان هنوز بهطور کامل رشد نیافته است و همین امر آنها را در برابر آثار منفی استرس آسیبپذیرتر میکند.
دوران کودکی مرحلهای حساس و تعیینکننده در رشد مغزی، هیجانی و اجتماعی انسان است. در این دوره، مواجههی مداوم با تنشهای محیطی مانند تعارضات خانوادگی، فشار تحصیلی، طرد اجتماعی یا تغییرات ناگهانی میتواند به فعال شدن مکرر سیستم استرس در مغز منجر شود و زمینهساز مشکلاتی همچون اضطراب، اختلالات خلقی، افت عملکرد تحصیلی و دشواری در شکلگیری روابط سالم شود. از سوی دیگر، استرس درماننشده در کودکی ممکن است به اختلالات روانی مزمن در بزرگسالی تبدیل شود. با وجود این، همهی کودکان در برابر استرس آسیبپذیر نیستند؛ پژوهشها نشان میدهند که حمایت عاطفی والدین، روابط ایمن و آموزش مهارتهای مقابلهای میتواند نقش حفاظتی قدرتمندی در برابر آثار استرس ایفا کند. از همین رو، شناسایی عوامل استرسزا، درک پیامدهای روانی و جسمی آن و بهکارگیری مداخلات علمی و موثر، برای حفظ سلامت روان نسل آینده اهمیت حیاتی دارد.
عوامل ایجاد استرس در کودکان
استرس در کودکان پدیدهای چندعاملی است و معمولاً در اثر تعامل میان عوامل محیطی، خانوادگی، اجتماعی و فردی بهوجود میآید. کودک برخلاف بزرگسالان هنوز توانایی شناختی و هیجانی لازم برای درک و تنظیم فشارهای روانی را ندارد؛ به همین دلیل، حتی موقعیتهایی که برای بزرگسالان کم اهمیت به نظر میرسند، میتوانند برای کودک بسیار تهدیدکننده باشند.
یکی از مهمترین عوامل بروز استرس در کودکان، محیط خانوادگی ناسالم و پرتنش است. کودکانی که در خانوادههایی با تعارض مداوم، طلاق، خشونت خانگی، یا بیثباتی عاطفی و اقتصادی زندگی میکنند، اغلب احساس ناامنی، ترس و بیاعتمادی را تجربه میکنند. پژوهشهای روانشناسی دلبستگی نشان دادهاند که چنین محیطهایی با فعال شدن مکرر سیستم استرس در مغز (بهویژه محورهیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنال) همراه است که میتواند در درازمدت بر رشد شناختی و هیجانی اثر منفی بگذارد.
عامل دیگر، فشارهای تحصیلی و ترس از شکست است. در بسیاری از نظامهای آموزشی تأکید بیش از حد بر نمرههای درسی، رقابت و مقایسه باعث میشود کودکان اضطراب عملکرد (Performance Anxiety) را تجربه کنند. این اضطراب در صورت تداوم، ممکن است منجر به افت تمرکز، پرخاشگری یا اجتناب از مدرسه شود. انتظارات بیش از حد والدین و مقایسهی مکرر کودک با دیگران نیز این احساس ناکافی بودن را تشدید میکند.
روابط اجتماعی و تعامل با همسالان نیز نقشی مهم در شکلگیری یا کاهش استرس دارند. تجربهی طرد شدن، زورگویی (Bullying)، تمسخر یا کنار گذاشته شدن از گروههای دوستانه میتواند منبعی قابل توجه از اضطراب و احساس بیارزشی برای کودک باشد. در مقابل، روابط دوستی امن و حمایتگر، عاملی محافظتی در برابر استرسهای بیرونی محسوب میشود.
از دیگر منابع استرس تغییرات ناگهانی در زندگی کودک مانند نقل مکان، تغییر مدرسه، مهاجرت یا از دست دادن یکی از عزیزان است. این موقعیتها حس کنترل و پیشبینیپذیری را از کودک میگیرند و ممکن است باعث بروز واکنشهایی مانند شبادراری، کنارهگیری اجتماعی یا کابوسهای شبانه شوند. در کودکان کوچکتر، حتی وقایعی چون تولد خواهر یا برادر جدید یا جدایی موقت از والدین میتواند موجب اضطراب جدایی (Separation Anxiety) شود.
عوامل زیستی و سبک زندگی نیز در ایجاد و تداوم استرس موثرند. کمبود خواب، تغذیهی نامناسب، بیتحرکی، یا استفادهی بیش از حد از وسایل دیجیتال میتواند باعث تحریکپذیری، کاهش تمرکز و افزایش پاسخپذیری هیجانی کودک شود. بدن و مغز کودک برای بازسازی و تنظیم هیجان به خواب و تغذیهی سالم نیاز دارند؛ بنابراین هرگونه اختلال در این دو عامل، زمینهساز استرسهای روانی خواهد بود.
در نهایت، باید به ویژگیهای شخصیتی و تفاوتهای فردی اشاره کرد. برخی کودکان بهصورت ذاتی حساستر، درونگراتر یا با سیستم عصبی واکنشپذیرتری هستند. این کودکان در برابر محرکهای استرسزا آسیبپذیرترند و به حمایت هیجانی بیشتری از سوی والدین و مربیان نیاز دارند. در مقابل، کودکانی که از مهارتهای مقابلهای، اعتماد به نفس و دلبستگی ایمن برخوردارند؛ معمولاً توانایی بالاتری در مدیریت فشارهای روانی نشان میدهند.
به طور کلی، میتوان گفت استرس در کودکان نتیجهی برهمکنش میان فشارهای بیرونی و ظرفیت درونی برای سازگاری است. هرچه حمایت عاطفی و محیطی بیشتر باشد، احتمال تأثیر منفی استرس بر رشد روانی و جسمی کودک کاهش مییابد.
علائم و نشانههای استرس در کودکان
استرس در کودکان برخلاف بزرگسالان، اغلب بهصورت مستقیم و کلامی بیان نمیشود. بسیاری از کودکان هنوز توانایی کافی برای شناسایی و نامگذاری هیجانات خود را ندارند؛ در نتیجه، تنشهای درونیشان از طریق علائم جسمانی، هیجانی و رفتاری بروز مییابد. بررسی این نشانهها از دیدگاه بالینی اهمیتی زیاد دارد، زیرا تشخیص زودهنگام میتواند از بروز اختلالات اضطرابی، افسردگی یا مشکلات روانتنی در مراحل بعدی زندگی پیشگیری کند.
از منظر روانفیزیولوژیک، واکنش استرس در بدن کودک با فعالسازی محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنال (HPA) و افزایش ترشح کورتیزول همراه است. هنگامی که این وضعیت تکرار یا مزمن شود، بدن کودک وارد حالت «برانگیختگی مداوم» میشود که به صورت تغییرات رفتاری و جسمی قابل مشاهده است.
علائم جسمانی؛ کودکان مضطرب و تحت استرس معمولاً شکایات جسمی مبهمی دارند که علت پزشکی مشخصی برای آنها یافت نمیشود. شایعترین آنها شامل دلدرد، سردرد، تهوع، تپش قلب، عرق کردن کف دستها و بیقراری عضلانی است. این نشانهها در واقع بازتاب فعالیت بیش از حد سیستم سمپاتیک هستند. در کودکان دبستانی، این حالت ممکن است به شکل امتناع از رفتن به مدرسه یا وابستگی شدید به والدین دیده شود. در استرس مزمن، ممکن است اختلال در خواب، کابوسهای شبانه، بیاشتهایی یا پرخوری عصبی نیز بروز کند.
علائم هیجانی؛ در سطح هیجانی کودک دچار اضطراب، ترس، غم، خشم یا احساس ناامنی میشود. او ممکن است زودرنج شود، با کوچکترین ناکامی گریه کند یا از موقعیتهای جدید اجتناب ورزد. استرس مداوم، تعادل سیستم هیجانی را مختل کرده و منجر به کاهش توان تنظیم هیجان (Emotion Regulation) میشود. کودکانی که دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً در مواجهه با استرس دچار واکنشهای شدیدتر و طولانیتر میشوند، زیرا فاقد الگوهای درونی تنظیم عاطفی هستند. در برخی موارد، استرس ممکن است به درونریزی هیجانات و بروز علائم افسردگی یا احساس گناه منجر شود، در حالی که در دیگر کودکان، به شکل برونریزی هیجانها مانند پرخاشگری، نافرمانی یا تحریکپذیری دیده میشود.
علائم رفتاری و شناختی؛ در حیطهی رفتاری، تغییرات محسوسی در الگوهای روزمره کودک قابل مشاهده است. کودک ممکن است به رفتارهای واپسروی (Regression) مانند مکیدن انگشت، شبادراری یا چسبیدن افراطی به والدین بازگردد. در محیط تحصیلی نشانههایی چون کاهش تمرکز، افت نمرات درسی، حواسپرتی، یا بیعلاقگی به فعالیتهای مورد علاقه مشاهده میشود. گاهی نیز کودک در واکنش به اضطراب درونی، رفتارهای کنترلگرانه یا کمالگرایانه از خود نشان میدهد تا احساس کنترل بر محیط را بازسازی کند. در برخی موارد، استرس مداوم موجب اختلال در کارکردهای شناختی میشود. تحقیقات نشان دادهاند که سطح بالای کورتیزول میتواند بر عملکرد حافظه کاری (Working Memory) و توجه انتخابی (Selective Attention) اثر منفی بگذارد. در نتیجه، کودک در فرآیند یادگیری، حل مسئله و تصمیمگیری دچار دشواری میشود.
علائم اجتماعی؛ در سطح روابط اجتماعی، استرس میتواند باعث کاهش تعامل با همسالان، انزوا، اجتناب از بازیهای گروهی یا وابستگی افراطی به بزرگسالان شود. برخی کودکان برای جلب توجه یا کاهش اضطراب درونی، به رفتارهای نمایشی یا نافرمانی روی میآورند. در سنین بالاتر، استرسهای مکرر ممکن است منجر به رفتارهای جبرانی مانند دروغگویی، پنهانکاری یا حتی پرخاشگری علیه دیگران شود. از دیدگاه رواشناسی تحولی، این تغییرات در واقع نشانههای هشدار سیستم هیجانی کودک هستند که نیاز به تنظیم، حمایت و بازسازی امنیت روانی دارند. اگر این نشانهها نادیده گرفته شوند، احتمال تثبیت الگوهای ناسازگارانه و شکلگیری اختلالات اضطرابی یا خلقی در آینده افزایش مییابد.
راههای درمان و مداخله در استرس کودکان
درمان و مدیریت استرس در کودکان فرآیندی چندبعدی است که باید متناسب با سن، سطح رشد شناختی، نوع استرس و ویژگیهای شخصیتی کودک طراحی شود. در این مسیر نقش والدین، مدرسه و درمانگران حرفهای بهصورت همزمان اهمیت دارد. هدف اصلی مداخلهها نهتنها کاهش نشانههای استرس، بلکه افزایش تابآوری (Resilience) و آموزش مهارتهای تنظیم هیجان است تا کودک بتواند در آینده بهصورت خودکار با چالشهای زندگی سازگار شود.
اولین گام در درمان استرس کودکان، بازسازی احساس امنیت است. کودک باید بداند که در محیطی زندگی میکند که پذیرفته، درک شده و مورد حمایت است. محیط خانواده باید عاری از تنشهای مکرر، تهدید و تنبیه بدنی باشد. تحقیقات نشان دادهاند که وجود روابط دلبستگی ایمن (Secure Attachment) میان والد و کودک، یکی از قویترین عوامل محافظتکننده در برابر آثار منفی استرس است. این دلبستگی از طریق رفتارهایی چون در آغوش گرفتن، همدلی، شنیدن بدون قضاوت و پاسخدهی مناسب به نیازهای هیجانی کودک شکل میگیرد.
یکی دیگر از اهداف اصلی درمان استرس در کودکان، آموزش راهبردهای مقابلهای مؤثر (Coping Strategies) است. این آموزشها شامل مهارتهایی مانند شناسایی و نامگذاری احساسات، استفاده از تکنیکهای تنفس عمیق، شمارش معکوس، نقاشی، یا نوشتن دربارهی احساسات است. در درمان شناختی ـ رفتاری (CBT)، به کودک کمک میشود تا افکار تحریفشده و ترسآور خود را شناسایی و بازسازی کند.
بازیدرمانی (Play Therapy)نیز یکی از موثرترین شیوههای درمانی برای کودکان بهویژه در سنین پیشدبستانی و دبستان است. در این روش، بازی بهعنوان زبانی نمادین برای ابراز هیجانات، ترسها و تعارضهای درونی کودک بهکار میرود.
یکی از موثرترین مداخلات در درمان استرس، درمانهای مبتنی بر خانواده ) Based Interventionsـ (Family است. در این رویکرد، والدین یاد میگیرند چگونه با کودک ارتباطی همدلانه و بدون قضاوت برقرار کنند و از الگوهای ارتباطی تنشزا دوری کنند. کودکانی که احساس میکنند هیجاناتشان معتبر و قابل پذیرش است، راحتتر دربارهی ترسها و نگرانیهایشان صحبت میکنند. گفتوگوهای منظم والد ـ کودک دربارهی احساسات روزمره، میتواند سطح استرس را بهطور چشمگیری کاهش دهد.
مدرسه، دومین محیط تأثیرگذار در شکلگیری هیجانات کودک است. معلمان با مشاهدهی تغییرات رفتاری یا تحصیلی میتوانند در شناسایی زودهنگام علائم استرس نقشی مؤثر ایفا کنند. اجرای برنامههای آموزش مهارتهای زندگی (Life Skills Education) در مدارس، شامل آموزش مهارتهایی چون همدلی، حل مسئله، خودآگاهی و کنترل خشم، به پیشگیری از بروز اضطراب و استرس در جمعهای همسال کمک میکند. همچنین، مشاوران مدرسه باید فضای امنی برای گفتوگو و تخلیهی هیجانی فراهم کنند.
در سالهای اخیر، برنامههای مبتنی بر ذهنآگاهی برای کودکان نتایج بسیار مثبتی در کاهش استرس و اضطراب نشان دادهاند. تمرینهایی مانند تنفس آگاهانه، تمرکز بر بدن، یا مشاهدهی احساسات بدون قضاوت، به کودک کمک میکند تا کنترل بیشتری بر واکنشهای هیجانی خود پیدا کند و از غرق شدن در افکار اضطرابزا پیشگیری نماید.
… و در نهایت تغییر در عادات روزمره نیز نقش مکملی در درمان استرس دارد. خواب کافی، تغذیهی سالم، فعالیت بدنی منظم و کاهش مصرف رسانههای دیجیتال، از عوامل مهم در حفظ تعادل هیجانی کودکان هستند. ورزشهایی مانند شنا، یوگا و بازیهای گروهی به تخلیهی هیجان و افزایش حس شادابی کمک میکنند.
/انتهای پیام/

