دکتر حبیب الله افشنگ: کمبود واکسن آنفلوآنزا و گرانی سرسامآور آن، خبر تازهای نیست؛ اما هر بار که پاییز میرسد، این ماجرا دوباره مثل زخمی کهنه سر باز میکند و مردم باید بین سلامتی و توان مالیشان انتخاب کنند. در شرایطی که بسیاری کشورها این واکسن را جزو خدمات پایه و حتی رایگان نظام سلامت قرار دادهاند، ما هنوز در صفهای طولانی داروخانهها، بهدنبال چند دوز واکسن…
این بحران صرفاً یک مشکل فصلی یا یک نارسایی زنجیره تأمین نیست؛ علامت هشدار یک فرسودگی عمیق در نهاد سلامت کشور است. زیرساختی که برای شکلگیریاش دههها وقت، سرمایه و دانش صرف شده، حالا نه به خاطر جنگ یا تحریم تنها، بلکه به دلیل رفتار بورکراتیک (دیوانسالاری) کوتهنگر و سیاستزدگی مزمن در معرض تخریب آرام و مستمر قرار گرفته است.
واکسن آنفلوآنزا، سادهترین آزمون برای سنجش توان مدیریت بهداشت عمومی است: هم در پیشبینی نیاز، هم در تأمین به موقع، هم در عدالت توزیع. وقتی در همین آزمون ساده هر سال و هر سال مردود میشویم، چه انتظاری از مقابله با بحرانهای پیچیدهتر نظیر پاندمیها داریم؟
گرانی این واکسن، خود داستانی دیگر است! آیا واقعاً هزینه واردات و تولید تا این اندازه بالاست، یا در این مسیر همان حلقههای واسطه و رانتجویان، نهاد سلامت را به بازار آزاد تسلیم کردهاند؟ نتیجه چنین وضعی روشن است: واکسن، به کالایی لوکس بدل میشود و دسترسی به آن، امتیازی برای طبقهای خاص! این یعنی ما سلامت را هم مثل مسکن و آموزش، به یک کالا با برچسب «برای توانمندان» تبدیل کردهایم.
تخریب زیرساخت سلامت، با کماهمیت شمردن نیازهای حیاتی مردم آغاز میشود. امروز واکسن آنفلوآنزا کمیاب است؛ فردا شاید داروهای حیاتی بیماران مزمن یا تجهیزات جراحی. این روند، اگر ارادهای برای توقفش نباشد، بازگشتپذیر نخواهد بود. تجربه نشان میدهد که بازسازی نظام سلامت سالها زمان و میلیاردها هزینه میخواهد، اما تخریب آن در چند دوره مدیریتی ممکن است.
اگر نهاد سلامت را دریابیم، واکسن آنفلوآنزا یک خبر بد فصلی نخواهد بود؛ بلکه بهموقع و با قیمتی عادلانه در دسترس همه قرار میگیرد. ولی اگر همچنان به کلیدواژه «نشد»، «گرانی طبیعی» و «سهمیه محدود» پناه ببریم، این زخم کهنه سال به سال عمیقتر خواهد شد.
/انتهای پیام/