درباره کسبوکارهای دانشبنیان/
دکتر زهرا قلنبر: از اوایل دهه ۱۳۹۰ موضوع کسبوکارهای دانشبنیان با برگزاری رویدادهای استارتاپی شروع شد و با تاسیس شتابدهندهها، ورود نهادهای سرمایهگذاری جسورانه (VCها) و بعد راهاندازی انواع صندوقهای پژوهش و فناوری و افتتاح کارخانههای نوآوری به اوج خود رسید. با ورود برجام، خوشبینی به آینده اقتصاد کشور و روابط بینالملل و امید به برجام ۲ و ۳ و…، سرمایهگذاریها رونق گرفتند و حتی صحبت از مهاجرت معکوس به میان آمد.
رشد انفجاری کسبوکارهای دانشبنیان اما با یک افول دنبال شد! تا جایی رسید که با موجی از سرخوردگان استارتاپی مواجه شدیم، تعداد زیادی از گروههای فنآور که موفق به رشد نشدند، در سالهای بعد، از ۳۰ درصد ویزاهای استارتاپی دنیا استفاده کردند! بخشی از این افول، قابل پیشبینی بود. چون بستر برای مرحله بعدی رشد آماده نبود. مثلا سرمایه صندوق نوآوری و شکوفایی همچنان همان ۳ همت مصوب در قانون حمایت سال ۱۳۸۹ بود (و هست).
بخشی هم متاثر از پاره شدن برجام و ناامیدیهای بعدی بود. البته قطعا عدم دسترسی به بازارهای بینالمللی، عاملی بسیار مهم در موفقیت یا عدم موفقیت بهویژه در مورد کسبوکارهای مبتنی بر فناوریهای نوین است. در سایر موارد هم دسترسی به بازار بزرگتر شانس توجیهپذیری اقتصادی هر طرحی را بالا میبرد. اما آیا تنها یک محدودیت میتواند عامل عدم موفقیت باشد؟
قانون جهش تولید دانشبنیان برای حمایت از این کسبوکارها به میدان آمد و در سال ۱۴۰۱ به تصویب رسید. اینبار اما از شور و اشتیاق دهه قبل خبری نبود و نیست؛ شاید به دلیل خاطره سرخوردگی پیش گفته باشد. این در حالیاست که حمایت مالیاتی موضوع بند ب ماده ۱۱ قانون جهش، اکنون عملیاتی شده و معادل هزینه انجام شده برای فعالیتهای تحقیق و توسعه، بهعنوان اعتبار مالیاتی با قابلیت انتقال به سنوات آتی به شرکتها و مؤسسات متقاضی اعطاء میشود.
همچنین حمایتهای مالیاتی، اکنون وارد فاز دوم (بند ت) یعنی حمایت از سرمایهگذاری شده است بهنحوی که تمام سرمایهگذاری غیرمستقیم در تأسیس یا افزایش سرمایه صندوقهای پژوهش و فناوری و حداکثر ۳۰ درصد سرمایهگذاری مستقیم در شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و فناور بهعنوان اعتبار مالیاتی با قابلیت انتقال به سنوات آتی به شرکتها و مؤسسات متقاضی اعطاء میشود.
اولا باید توجه کنیم که نود درصد استارتاپها در دنیا شکست میخورند. پرتکرار ترین (بیش از ۴۰ درصد) عامل شکست استارتاپها تولید محصولی است که توجیه اقتصادی ندارد؛ یعنی بازار ندارد یا اندازه بازار آن در مقایسه با سرمایهگذاری صورت گرفته کوچک است. جالب است بدانیم خلقکنندههای یک ایده معمولا دوست دارند فکر کنند ایدهشان حتما جواب میدهد.
دو مسیر برای حل این مسأله قابل پیگیری است:
۱. آموزش مفاهیم مالی و کسبوکاری از سنین نوجوانی، آموزش عمومی در قالب فیلم و سریال، رونق مجدد رویدادهای کسبوکاری برای دانشجویان و… با هدف ساختاردهی ذهنهای خلاق قبل از پرورش ایده.
۲. ایفای نقش فعال شتابدهندهها در سختگیری روی مطالعه بازار در مراحل ابتدایی سرمایهگذاری و نیز تسهیل دسترسی گروههای فناور به دادهها.
ثانیا باید با سرعت آماده مراحل بعد شد تا شرکتهای نوپا در مسیر رشد، دیگر دچار سرخوردگی نشوند؛
۱. محدودیتها و مشوقهای دولت باید شفاف به اطلاع همگان برسد؛ و البته طی برنامههای ۵ ساله ثابت بماند. در خصوص ثبات قوانین نهادهای سرمایهگذاری (VCها) باید مطالبهگریها فعال باشند.
۲. دسترسی به دیتای کامل و بهروز و غیر مخدوش متاسفانه یک رانت است. اگر بخش خصوصی قبل از سرمایهگذاری برای تحلیل درست بازار به این نوع داده دسترسی پیدا کند، شانس موفقیت کسبوکارهای نو بالا رفته و در نتیجه جهش تولید دانشبنیان رقم خواهد خورد.
۳.حمایتهای در قالب سرمایهگذاری که توسط صندوق نوآوری و شکوفایی انجام میشود، بسیار سختگیرانه است.
بهتر است در ارزیابی کسبوکارها به بخش خصوصی اعتماد کنیم و هر میزان که بخش خصوصی سرمایه آورد صندوقها نیز به همان میزان مشارکت کنند.
۴. در زمینههایی که برای کشور استراتژیک هستند، و معمولا دیربازده، افزایش مشوقها برای مشارکت بخش خصوصی لازم است. علاوهبر این با توجه به بیثباتی اقتصاد ما لازم است ظرفیت ماده ۳ قانون حمایت در خصوص پوشش بیمهای فعال گردد، بهویژه در مورد ریسک ناشی از تغییر قوانین و مقررات دولت.
ثالثا باید امید ایجاد کنیم. وقتی بذری در خاک کاشته میشود دریچهای از روشنایی به سویش نیست، اما توانایی درونی خودش است که بالندگی میآورد و سقف تاریک را کنار میزند، بالا میآید و بعد خودش میشود منشأ سرسبزی و شکوفایی امید.
سرمایه مرحله کشت ایده (seed funding) اولین حامی مالی یک استارتاپ است. در این مرحله سرمایهگذار طبق قوانین و فرمتهای پذیرفته شده در بازار بخشی از سهام شرکت (کسبوکار نوپا) را در اختیار میگیرد. پس از کمی رشد و پا گرفتن، شرکت ارزشگذاری اولیه میشود و سپس وارد مراحل بعدی جذب سرمایه میشود. سرمایه مرحله کشت ایده یا سرمایهگذاری بذری، که عمدتا توسط شتابدهندهها صورت میگیرد، به کسبوکار کمک میکند تا به درآمد اولیه برسد یا اینکه برای سرمایهگذاریهای بعدی آماده شود.
*مدیرعامل شرکت سلتک فارمد
/انتهای پیام/