چهارشنبه 14 خرداد 1404
Tehran
clear sky
24.8 ° C
25 °
24.8 °
23 %
7.2kmh
0 %
چهارشنبه
31 °
پنج‌شنبه
28 °
جمعه
27 °
شنبه
28 °
یکشنبه
28 °
spot_imgspot_img
خانهبرگزیده سردبیرباز هم داروساز می‌شدم

باز هم داروساز می‌شدم

گفت‌وگوی ویژه فن‌سالاران با دکتر سیدمهدی سجادی، (مدیرعامل شرکت تولید مواد اولیه دارویی البرز بالک)/

فرقی نمی‌کند که در یک شرکت تولید محصول نهایی باشی یا تولیدکننده‌ی مواد اولیه، یا موسس یک داروخانه، یا یک همکار صنفی و سیاست‌گذاری در عرصه‌های رسمی صنعت داروی کشور، شما فقط کافی‌است که از آن جوشش و حمیت نهادی و درونی بهره‌‌ای برده باشید و به شعاع کار خود، خوبی را تا آدم‌های اطراف‌تان تسری بدهید، آن‌وقت احترام بر دل‌ها می‌نشیند و…

این‌طوری‌است که بر مصدر هر کاری که رفتید، بی‌آن‌که بخواهید مدام خودتان را تماشا دهید، دیده خواهید ‌شد.

طرف گفت‌وگوی ویژه ما در این شماره مجله فن‌سالاران، دکتر سیدمهدی سجادی است. او داروسازی‌است که همه‌ی عمر را چنین که گفتم طی کرده است.

ما در این گفت‌وگو سوال‌ها را حذف کردیم و مستقیم حرف‌های ایشان را می‌خوانید.

دکتر سیدمهدی سجادی: متولد آبان سال ۱۳۴۶ تهران هستم و در یک خانواده نسبتا مذهبی و سنتی به دنیا آمده و زندگی کرده‌ام. کلا دو خواهر کوچک‌تر از خود دارم که الان هر دو در شرکت‌های بیمه‌ای مسئولیت دارند.

***

دوران دبستان تا اول دبیرستان را به دلیل شغل پدرم در بابلسر سپری کردیم؛ اما از سال ۶۱ به بعد به تهران آمدیم و دوره دبیرستان را (علوم تجربی) در دبیرستان هدف تحصیل کردم. بعد هم به دانشکده افسری رفتم (در فاصله سال‌های ۶۴ تا ۶۶) و قریب به یک سال‌ونیم هم در آن زمینه تجربیاتی را کسب کردم. جالب آن‌که همان زمان، نفر اول دوره شدم و از شهید امیر صیاد شیرازی؛ که آن موقع فرمانده نیرو زمینی بود؛ جایزه‌ دریافت کردم. دوران جنگ بود، و رشته‌هایی که در ارتش تعریف می‌شد، محدود به جنبه‌های نظامی شده بود؛ و اما من به جنبه‌های علمی بیشتر تمایل داشتم؛ تصمیم گرفتم سال ۶۶ از دانشکده خارج و بلافاصله شده و در کنکور ثبت‌نام کنم. همین هم شد. رشته داروسازی و شیمی پذیرفته شدم؛ و در نهایت، هم‌مسیری با داروسازی واحد علوم دارویی دانشگاه آزاد را انتخاب و ثبت‌نام کردم و حالا هم در خدمت شما هستم.

***

وسط تحصیل دانشگاهی بودیم که در سال ۱۳۷۰ “طرح ۱۴۰ واحدی داروسازی” پیش آمد که به‌دلیل کمبود نیروهای تخصصی در یک سری از استان‌ها تصمیم گرفته بودند تا دانشجوها را تحت عنوان ۱۴۰ واحدی به عنوان قائم مقام پشتیبانی، به منطقه اعزام کنند.

رشته داروسازی در دانشگاه‌های دیگری هم بود، اما این آقای دکتر شایورد (خدا رحمت‌ کند) ریاست دانشگاه ما بود که تصمیم گرفت به استقبال اولین دوره‌ی ۱۴۰ واحدی برود و بچه‌های دانشگاه ما را انتخاب و به منطقه اعزام کند. باقی دانشگاه‌ها برای این‌که وقفه‌ای به تحصیل وارد نشود، تصمیم‌شان این بود که ابتدا دوره را تمام کنند و بعد از آن دانشجوها وارد شوند…

من جزو اولین نفراتی بودم که ذیل همین طرح، و داوطلبانه به استان هرمزگان شهرستان رودان رفتم. ابتدا، ‌عنوان مسئول دارویی شهرستان را داشتم، و می‌خواستم سر سال، برای ادامه تحصیل  برگردم؛ اما به حوزه کاری‌ام علاقه‌مند شدم و بعد از سه ماه با حفظ سمت، مسئول بیمارستانی کوچک در آن‌جا  شدم. از ماه پنجم، ریاست شبکه بهداشت و درمان شهرستان را بر عهده گرفتم. فعالیت‌های زیادی داشتم. طوری که وقتی می‌خواستم برگردم آقای دکتر افجه‌ای؛ که رئیس منطقه بهداشت و درمان استان هرمزگان بود؛ تعجب کرده بود که چطور نیروی طرحی تا آن مقطع بالا آمده و استخدام رسمی هم نبوده است! یک داروخانه شبانه‌روزی دانشگاهی در همان بیمارستان تاسیس کرده بودم و سر و سامانی به سیستم شبکه داده و…؛ بعد هم در فروردین سال ۱۳۷۴ سرانجام فارغ‌التحصیل شدم. آن طرح برای من، یک تجربه‌ی مدیریتی خوب و رسمی در زنجیره دارویی بود.

***

ما در واحد علوم دارویی دانشگاه آزاد، کاملاً طیفی مشترک از استادان دانشگاه تهران را داشتیم و یک رقابتی هم بین دانشجوهای گروه پزشکی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد راه افتاده بود. استادان مشترک بودند و امتحانات مشترکی هم برگزار می‌کردند.

از استادان خودم می‌باید از دکتر نبویان، استاد فیزیک، دکتر قاضی‌مقدم، استاد شیمی عمومی، دکتر مرتضی رفیعی تهرانی، استاد داروسازی صنعتی، دکتر قنبرپور، استاد شیمی آلی، دکتر سلاجقه، استاد شیمی تجزیه، دکتر خلج، استاد شیمی دارویی و…؛ و دکتر غلامی و خانم دکتر حاج بابایی (استادانی که تازه از خارج کشور آمده بودند و تدریس داروسازی بالینی هم تازه شروع شده بود) یاد کنم.

***

پس از فارغ‌التحصیلی‌ و بعد از ۳ ماه، به کارخانه تهران‌دارو معرفی، پذیرفته و مشغول به کار شدم. در تهران‌دارو، گروهی از همکاران پیشکسوت داروساز به‌عنوان سهام‌داران خصوصی در شرکت  بودند، و کارها هم خوب پیش می‌رفت.

من در آبان سال ۱۳۷۴ وارد صنعت شدم. آن موقع، دکتر خدادادفر، مدیر تولید بود، و دکتر محمد، مدیر آزمایشگاه. دکتر ابهری و دکتر سینوهه از سهام‌داران تهران‌دارو بودند و یک گروه مدیریتی قوی در بخش خصوصی دایر کرده بودند. من به‌عنوان رئیس تولید، در تهران‌دارو مشغول شدم. در آن مقطع در تهران‌دارو سه فرم دارویی؛ جامدات، نیمه جامدات و مایعات را داشتیم.

***

۸ سال از ۷۴ تا ۸۱ در تهران‌دارو بودم؛ مدیر تولید، مدیر واحد تحقیق و توسعه و در مقطعی هم به‌عنوان مسئول فنی مسئولیت داشتم. در آن ۸ سال تغییراتی زیاد در تهران‌دارو پیش آمد؛ مالکیت بخش خصوصی تغییر کرد. یک سری از سهام‌داران سهام‌شان را واگذار کردند و این برای من چندان اتفاقی جالب نبود. چون با کسانی کار کرده بودم که در صنعت و مدیریت خیلی قوی بودند، به‌ویژه دکتر خدادادفر که از ایشان باید به نیکی یاد ‌کرد. من هر آنچه که در صنعت یاد گرفتم، از شخص ایشان و دکتر محمد در آزمایشگاه بود.

تهران‌دارو چندین بار دست به دست شد! هر گروهی هم که می‌آمد، به من دست نمی‌زد و وضعیت من به عنوان مدیر تولید، ثابت مانده بود. خب مراحل فرمولاسیون را کامل می‌دانستم و انجام و پیگیری‌های ثبت و اخذ پروانه‌‌ها و… همه با من بود.

در مقطعی شرکت گروه سرمایه‌گذاری کوثر، بعد بنیاد شهید و نهایتاً بخش خصوصی وارد شدند و نیمه سال ۸۱ بود که حس کردم وقت رفتن فرا رسیده است و از مجموعه خارج شدم.

***

آمدم به سمت فعالیت در داروخانه‌. هیچ سهمیه‌ای نداشتم، جوازی را خریداری کردم و داروخانه‌‌ای را هم تاسیس؛ بعد هم تبدیل‌اش کردم به شبانه‌روزی.

مدیریت داروخانه را به اتفاق همسرم که ایشان هم داروساز هستند انجام می دادیم.

***

تاسیس و کار در داروخانه، کار خیلی سخت و سنگینی بود. تا سال ۸۹ داروخانه را داشتیم و خیلی هم رشدش دادیم.

در مقطعی به یکی از جلساتی که در شورای عالی داروخانه‌ها از طرف دکتر مژدهی‌آذر دعوت بودم، رفتم. آن‌جا برای صنف، یک سری حرف و مطلب و ایده ارائه دادم. ایشان هم خیلی استقبال کرد و گفت اگر نقدی هست، خودت وارد کار شو؛ من هم آستین را بالا زدم و وارد کار صنف و شورای داروخانه‌ها شدم. به همین دلیل فعالیت داروخانه را کم کردم و از حالت شبانه‌روزی به حالت روزانه برگرداندم.

***

با یک نگاه ایده‌آلی وارد کار داروخانه‌داری شدم، چون قبلش در صنعت بودم. وقتی به عنوان داروساز در صنعت هستی، از اتفاقاتی که برایت می‌افتد، بیشتر راضی می‌شوی، گاهی کارها به خلق ارزش، یا یک تولید دارویی می‌انجامد. اما در داروخانه به‌عنوان یک کار خدماتی و مشاوره دارویی، ظاهر می‌شوی و آن اطلاعاتی که داری؛ البته که خیلی به کارت می‌آید؛ اما دایره فعالیت‌ها به‌هر حال محدود است.

***

 شاید یکی از آن دغدغه‌هایی که موجب شد جذب صنف شوم، کمرنگ بودن جایگاه داروساز در نظام سلامت بود. از جمله خدماتی که دوست داشتم در داروخانه انجام شود ساخت داروهای ترکیبی بود. در لابراتواری که داشتم باتوجه به سابقه صنعتی‌ام ، دفترچه‌ای از فرمول‌های مختلف بود و خودم یک ایده‌هایی اضافه می‌کردم. دوست داشتم از بهترین بسته‌بندی و لیبل استفاده شود و خیلی هم ایده داشتم؛ اما آن کار، آن‌طور که باید، دیده نمی‌شد!

ببینید! مریض همچنان پزشک را خط اول مشاوره خودش می‌داند. حالیا که خیلی وقت‌ها می‌شد روی نسخه پزشک، اشکالات را می‌دیدیم و نمی‌شد حتی بازگو کنیم!

***

آن آخرها، من فکر کردم باید به جایی بروم و حرفم را بزنم. از تعرفه گرفته تا حق ترکیبی و مشاوره و مسائل مالی که همیشه وجود داشت. همین‌ها هم شاید باعث ‌شد که آن شکل ارتباط حرفه‌ای نزدیک که داروساز با بیمار (در گذشته‌ها) داشت، رفته رفته به جای اینکه تقویت شود، کم‌رنگ ‌شد. الان ببینید! آن شکل مشاوره‌ای داروساز در داروخانه، جایش را داده است به انگار فروشگاهی که نهایتاً خرید و فروشی در آن صورت می‌گیرد! رابطه تعاملی بیمار و داروساز بسیار کمرنگ شده، و رابطه سرد خریدار و فروشنده جایش را گرفته است!

***

من از همان سال ۸۹ و دیدار با دکتر مژدهی‌آذر وارد فعالیت صنفی در شورای داروخانه‌ها شدم.

شورای داروخانه‌ها یک جمع حدوداً 10 نفره از داروسازهای قدیمی بودند. که دکتر مژدهی‌آذر هدایتش را بر عهده داشت و هر هفته جلساتی را در سالنی در خیابان فاطمی برگزار می‌کردند.

 آن موقع ما سعی کردیم شورای عالی داروخانه‌ها را طی سال‌های ۸۹ و ۹۰ با ورود همکاران جدید متحول کنیم؛ تقسیم‌بندی‌های کشوری را درآوردیم، تقسیم‌بندی‌های استان تهران را ایجاد کردیم و یک چارت سازمانی ایجاد شد و این شورا قوت گرفت. بعد از مدتی، خودم مسئولیت آن شورا را بر عهده گرفتم تا به انتخابات انجمن رسید. من همان زمان به‌عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن تهران انتخاب شدم ، سپس با تشکیل مجمع نمایندگان استان‌ها، انجمن داروسازان ایران تشکیل شد که دکتر مژدهی‌آذر به عنوان رئیس انجمن ایران و من به عنوان دبیر برگزیده شدیم. این فعالیت را قریب به ۱۰ سال تا سال 1398 انجام می‌دادیم.

انجمن داروسازان ایران از دهه 1350 به این نام ثبت شد و دوره‌های مختلف ۴ سال طبق اساسنامه داشته و تغییراتش هم انجام شده و می‌شود. شعبی دارد به نام شعب استانی و یک تشکل مادر، به نام انجمن داروسازان ایران که تحت پوشش وزارت کشور است. وظایف انجمن عمدتاً در عرصه های مختلف صیانت از حقوق همکاران داروساز است.

همکاران ما هم عمدتاً ۸۰ درصد جذب داروخانه‌ها هستند پس بیشترین وقت انجمن را مسائل صنفی داروخانه می‌گیرد و…

***

از نیمه سال 1397 و بعد از جلساتی که قبل‌تر با گروه دارویی برکت داشتیم، با دکتر جمشیدی (رئیس وقت هیئت مدیره گروه دارویی برکت) آشنا شدم و ایشان توصیه‌ای کردند که من به شرکت تولید مواد اولیه دارویی البرزبالک بروم. توصیه‌ای بود مشفقانه، و با نیتی سازنده.

کمی بعد به البرزبالک آمدم و جالب آن‌که، یکی دو نفر از همکاران قدیم به من توصیه کردند که وارد نشو! شرکتی است مثل چاه ویل، و وضعیت چندان خوبی (در گردش و تولید) ندارد.

من حرف دوستان را شنیدم، اما کلا این چالش‌ها را دوست دارم و دوست دارم که یک چیزی را از صفر تحویل بگیرم و خودم کم کم بسازم و رشدش بدهم. بنابراین با عنایت به توصیه‌های معکوس، روشنی را در ورود دیدم، قبول کردم، وارد شدم و تمام.

***

سال ۹۷ شرکت البرزبالک با یک زیان انباشته‌ همراه بود (حدود ۱۲ میلیارد تومان)، در آن زمان تازه هم فرابورسی شده بود. ما از آن روز، یک‌ضرب در این مجموعه کار کرده و می‌کنیم؛ و در حال حاضر می‌توانم بگویم که نمره قابل قبولی گرفته‌ایم.

این نمره قبولی را می‌توان از لحاظ عملکردی در بازار سرمایه فرابورس مشاهده، و هم از داخل خود گروه دارویی برکت رصد کرد. با قریب به ۳۰ مولکول دارویی (در سه حوزه؛ گروه داروهای عمومی، آنتی‌بیوتیک و داروهای استروئیدی)، البرزبالک وضعیتی مناسب در سطح تولید زنجیره دارویی کشور دارد.

***

بعضی از شرکت‌های تولید مواد اولیه دارویی مباحثی دارند که ممکن است چندان هم تولیدی نباشد و موادی را بیاورند و وارد کنند و به صورت بسته‌بندی مجدد بفروشند که…! که شما خودتان نیک می‌دانید چه کسانی هستند و…

خدا را شکر که ما توانسته‌ایم خودمان را حفظ، و از این موارد کاملاً مجزا کنیم و شرکت به جایی رسیده که تنفس پیدا کرده و دیگر زیان انباشته ندارد و شرایط تولیدش کاملا در مسیر درست قرار گرفته است؛ و الان هم جزو سه شرکت برتر تولید مواد اولیه دارویی در طیف داروهای عمومی کشور هستیم.

***

به‌تازگی به فکر بررسی و شناسایی بازارهای مرتبط صادراتی هم افتاده‌ایم. اگر مباحث حوزه قیمت‌گذاری و تخصیص ارز به یک روال قابل قبول برسد؛ که قیمت‌ محصولات ما هم رقابتی شود؛ به نظرم خیلی جای رشد و توسعه برای این صنعت وجود دارد؛ و می‌توان بعد از چین و هند روی ایران هم حساب، و خیلی خوب سرمایه‌گذاری کرد.

شاید بعد از چین و هند، ایران هم بتواند جایی برای خود در حوزه مواد اولیه دارویی باز کند. در حوزه سنتز مولکول‌های دارویی فکر می‌کنم بالای 600 مولکول در داخل کشور تولید می‌شود و به لحاظ عددی ۷۰ درصد تامین نیاز داخل صنایع داروسازی را انجام می‌دهد. شما ببینید! خودش یک جهش است. از هیچ به این‌جا رسیدیم.

***

شرکت البرزبالک مقاطعی خیلی سخت را پشت سر گذاشته است. جا دارد حالا صمیمانه از تک تک نیروی انسانی فرهیخته این شرکت قدردانی و تشکر کنم. اگر غیر از این هماهنگی و کار تیمی نبود، البرز بالک به این‌جایی که الان هستیم نمی‌رسید.

ما ۹۰ نفر کارمند داریم. محل کارخانه‌مان در شهرک صنعتی کاوه شهرستان ساوه است؛ و به نظرم در میان ۷۰ شرکتی که تولید مواد اولیه دارویی دارند، به لحاظ تنوع محصول و ظرفیت، وضعیتی خوب و پذیرفته داریم. البته برنامه‌هایی هم داریم که ان‌شاءلله بتوانیم در تولید ۲ الی ۳ محصول، گام‌هایی بلند برداریم و بالای ۵۰ درصد نیاز داخل کشور را تامین کنیم.

***

سال گذشته کل صنعت دچار مشکل نقدینگی بود. این تامین نقدینگی از آخر زنجیره یعنی از بدقولی‌های بیمه و پخش و داروخانه شروع می‌شود و به صنعت می‌رسد و ما را به عنوان اولین حلقه‌ی زنجیره تامین، به‌شدت با این مسئله رودررو و مشکل‌دار کرده است! هزینه‌های مالی‌مان (چون ارتباط مستقیم بانکی نداریم) باید از طریق کارگزارها به صورت غیرمستقیم انجام شود. خب طبعا هزینه‌ها بالاتر می‌رود؛ و نهایتاً هم پروسه تخصیص ارز و تولید، دچار وقفه‌های ناخواسته می‌شود.

***

ما حد واسط یا مواد شیمیایی را وارد می‌کنیم و در فرآیند سنتز شیمی مواد شیمیایی به گرید دارویی تبدیل می‌شوند. به نظرم باید سیاستگذاری‌ها و حمایت‌های مراجع ذی‌ربط از خود وزارت بهداشت، سازمان غذاودارو و وزارت صمت، به سمت حمایت از وضعیت حال تولید مواد اولیه دارویی برود، حداقلش این‌که، از آن محصولی که در این‌جا تولید می‌شود، حمایت شود و مقابل واردات مشابه‌اش ایستاد و یا محدودش کرد.

الان ما همچنان با واردات پیش می‌رویم، و این تعرفه‌ها و حقوق گمرکی هم که همگان می‌بینند تناسبی با جریان تولید در داخل ندارد! بله! قبول دارم که قیمت تمام شده ما، نسبت به محصول وارداتی اندکی بالا است. آن‌هم به‌خاطر این‌است‌که کل آن محصول و مولکول یک ارز را می‌گیرد (به‌عنوان مثال ارز سوبسیدی ۲۸۵۰۰ تومانی)، ولی در این‌جا، شرکت ما، بخشی از آن را می‌گیرد و باقی مواد برای ما با نرخ ارز آزاد بایستی خریداری شود!

***

به نظر من این صنعت آنقدر ارزشمند هست که باید حداقل برای این‌که حمایت بشود تعرفه‌ای مناسب برای آن تنظیم کنیم، نه این تعرفه‌ای که الان هست!

در بحث کیفی هم مطابق استانداردها و فارماکوپه موجود محصولات تولیدی ارزیابی می‌شوند. اگر این حمایت‌ها صورت بپذیرد، حداقل‌اش این‌است که ما در زنجیره تولید، عقب‌تر نمی‌رویم.

امسال می‌تواند سالی بهتر برای صنعت باشد. یک مقدار اگر آن شرایط و تصمیم‌گیری‌ها در سیاستگذاری‌ها ثبات پیدا کند که بشود برنامه‌ریزی کرد، امید هم بیش‌تر می‌شود. هر صنعتی باید بتواند ۶ ماه جلوتر را پیش‌بینی و برنامه‌ریزی کند. اگر اینطوری شد، دیگر دچار کمبود و چالش نخواهیم شد.

***

اما در بحث بهای تمام‌شده، نکته‌ای که مهم است، آن حجم تولید است. یعنی برای اینکه به قیمت تمام شده پایین‌تر برسیم، باید بتوانیم با حجمی بالاتر تولید کنیم. مشکل نه دانش فنی است نه ظرفیت‌ها است. موضوع همان سرمایه‌گذاری‌هایی است که به نظر من باید در زمینه تولید انجام بشود و و از صنعت و تولید واقعا حمایت بشود.

ما در ژانر ژنریک دارویی هستیم و ۹۷ درصد آن را در داخل تولید می‌کنیم، که خود به خود مبحث واردات‌اش را منتفی می‌کند. همزمان کسی نمی‌رود قرص سرماخوردگی را از هند یا چین بیاورد. ولی برای ماده اولیه، همچنان این قضیه مطرح است. شما وقتی تولید می‌کنید، واردات هم هست! فقط کافی است به هر بهانه‌ای بگویند شما نتوانید تولید کنید، آن‌ها می‌گویند؛ پس ما واردات می‌کنیم!

فکر می‌کنم اگر زنجیره تولید قوی‌تر باشد و بتوانیم تجهیزات و دستگاه‌ها را نوسازی کنیم،  می‌توانیم مولکول‌هایی جدیدتر با دانش فنی روز هم در خدمت بگیریم و…

***

حرف آخرم در خصوص انتخاب رشته داروسازی است، من این رشته را خیلی دوست دارم و اگر به ابتدای کار هم برمی‌گشتم، دوباره و همچنان داروسازی را انتخاب می‌کردم. غیر از آن بعد علمی‌اش، جاهای خدمت در داروسازی بسیار متنوع است؛ از قسمت صنعت که جذابیت‌های خودش را دارد، کار داروخانه یا حتی کار توزیع تا…؛ بله من باز هم داروساز می‌شدم.

/انتهای پیام/

مقالات مرتبط

ارسال نظر شما

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

محبوب ترین

نظرات اخیر

امیر علی بر اختیار یا الزام؟
علیرضا بر اختیار یا الزام؟
ارژنگ نجاتپور ثانی بر سه خبر از داروسازی امین
امیر سعیدی‌فر بر مجله «فن‌سالاران»، شماره ۸