از خوب تا عالی/
ورود: اگر فرضیه «زمان امری ذهنیاست» را ملاک قرار دهیم؛ دیدار با انسانهایی که مرتب تو را در این بهمریختگی اخلاقی/ کاری و انسانی شگفتزده میکنند و لحظاتی که با آنها میگذرد تجربه و مسیری تازه پیش رویت میگذارد، زمانیاست که دیر میگذرد. شاید به لحاظ فیزیکی دو ساعت ملاقات داشتهاید، اما در انتها، ساعتها و حتی سالیان میارزد و به اصطلاح جزو عمر آدمی به حساب نمیآید و این گفتوگو از آن دست دیدارهاست.
ملاقات با کسی که اهل مطالعه و فیلم و سینماست و جهان معنویاش را با «معلمی» گره زده – با اینکه استاد دانشگاه و عضو هیات علمیاست از مقام معلمی میگوید – و در عین حال رویاها و آرزوهای بزرگش را نه از دالانهای متوهم و بلکه از جوهرهی کار و کوشش و استمرار در این جهد به دست میآورد؛ جذاب است. آن هم در روزگاری که افرادی (مدیران) کوچک بر صندلیهای بزرگ نشستهاند و «دلالی» پیشه مدیریتشان و خروجی کارشان عدد است و آمار و نمودار؛ نه محصول!
آن وقت با کسی روبهرو میشوید که وقتی از صنعت دارو سخن میگوید، بهجای حرفهای تکراری و کلیشهای و خشک مدیران صنعتی، از «احساس» و «معنا»ی کلمات و عشق و موضوعات میگوید یا وقتی میخواهد از شکلگیری و رشد کارخانهای که در آن نفس میکشد، حرفی بزند؛ گویی از فرزندی صحبت میکند که جان و جسم و روحش را ذرهذره شکل داده است. حتی به چشم دیدم، وقتی محصول جدید «آریا دارو» را در انبار از جعبه خارج میکرد؛ گویی تندیسی ارزشمند را بر میدارد. احترام و علاقه نه به محصول جدیدش؛ بلکه به تلاش و کوششی که به گفته خودش سالها برای آن، خودش و همکارانش تلاشهای شبانهروزی داشتهاند.
مدیری که دو دختر 9 و 12ساله هم دارد و با عشقی زایدالوصف و پدرانه از آنها یاد میکند و پا به پای آنها معناهای کار و زندگیاش را گسترش میدهد. شاید برای همین هم بود که در میانه مصاحبه به شکلی متواضعانه، اما از روی حس معلمیاش کتاب «در جستجوی معنی زندگی» (ویل دورانت) و «از خوب تا عالی»(جیم کالینز) را برای مطالعه پیشنهاد میدهد.
دیدار و گفتوگوی فنسالاران با جناب آقای دکتر «احسان عالی»، مدیرعامل شرکت «دانش پژوهان آریادارو» پیش روی شماست؛ ما که از لحظه لحظه این مصاحبت لذت بردیم.
(سوالها حذف و حرفهای ایشان را میخوانیم.)
آشنایی
«احسان عالی» هستم، مدیرعامل شرکت داروسازی «آریادارو» که از سال 1388 فعالیتم را در صنعت داروسازی آغاز کردم و در شرکتهای مختلف حضور داشتم؛ فارغالتحصل رشته دکترای تخصصی داروشناسی از دانشگاه علوم پزشکی ایران هستم و از سال 1392 تا کنون بهعنوان عضو هیات علمی دانشگاه در دانشگاه علوم پزشکی قزوین مشغول تدریس بودهام و در رشتههای پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری و مامایی، داروشناسی تدریس میکنم.
(البته اکنون دانشگاه علوم پزشکی قزوین، رشته داروسازی ندارد و انشالله از سالهای آتی به مجموع دانشکدههای آن اضافه میشود.)
نقطه عزیمت
آن سالها پس از فارغالتحصیلی باید در شهری غیر از تهران طرح خود را میگذراندم و پس از کشوقوسهای فراوان به دلیل اینکه در صنعت داروسازی مشغول فعالیت بودم و تمایل داشتم ارتباطم با صنعت داروسازی حفظ شود، در دانشگاه علوم پزشکی قزوین بهعنوان هیات علمی دانشگاه مشغول به کار شدم و همزمان در شرکت «البرز دارو» بهعنوان مدیر تضمین کیفیت دوره جدید فعالیت صنعتی را آغاز کردم. حدود چهار سال در البرز دارو بودم و سپس در چند شرکت بهعنوان مدیر تضمین کیفیت، کنترل کیفیت و قائم مقام مدیرعامل تجربیاتی کسب کرده و در مجموعههایی هم مشاور بودم. در نهایت هم در سال 1399 مدیرعامل شرکت دانش پژوهان آریادارو شدم.
جایی برای زندگی
بخشی از دلیل انتخاب رشته داروشناسی (فارموکولوژی) برای تحصیل، علاقهام بود و میتوانستم بعد از تحصیل هم در همان بستر علمی و دانشگاهی بمانم. اصولا معتقدم وقتی کسی صرفا در محیط دانشگاه میماند از مسائل صنعت دور میشود و اگر هم صرفا درگیر کار اجرایی صنعت شود، از مباحث روز علمی جا میماند. گرچه حفظ این دو، بهصورت همزمان سخت و طاقتفرساست. البته بنده هم بهدلیل مسئولیت سنگین در آریادارو، اخیرا حضوری کمرنگتر در دانشگاه دارم و فقط به تدریس مشغولم.
با تمام وجود
دانش در هر رشتهای انتها ندارد؛ ولی چون ذاتا یک معلمم و برای یادگیری خیلی تلاش کردهام؛ دوست دارم چیزی را که یاد گرفتهام، آموزش دهم و چون این مسیر را رفتهام؛ هنگام تدریس سعی میکنم با تمام وجود آن چیزی را که میدانم انتقال دهم.
در جلسات مدیریتی مجموعه آریادارو هم بهطور معمول بیشترین کسی که متکلموحده است، منم! و سعی میکنم تجربیاتی را که در صنعت و دانشگاه بهدست آوردهام، به مدیران انتقال دهم. طبق گفته مدیرانی که با من کار میکنند، محیط شرکت بسیار پویا و فعال است؛ بخشی از اطلاعات را من در اختیارشان قرار میدهم و بخش دیگر، ایشان هستند که باید بهدنبال اطلاعات بهروز بروند، تا هم خودشان را کارآمد کنند و هم من را بهروز نگهدارند! این مدل یکی از مدلهای مدیریت دانش است و بر همین اساس هم تلاش میکنم که آریادارو شرکتی کاملا علمی، باکیفیت و هم رده با شرکتهای تراز اول دنیا باشد که در داخل هم بهخوبی متمایز شود؛ چه به لحاظ محصولاتی که میخواهیم در سالهای آتی تولید کنیم و چه برنامههایی که برای طرح و توسعه در آینده داریم.
استاد سختگیر!
تلاش میکنم استادی خوب باشم، هرچند سختگیرم! در دانشگاه فرآیندی به نام ارزیابی استادان وجود دارد که در واقع در یک سیستم ارزیابی عملکرد است و بر اساس نحوه تدریس از دیدگاه دانشجویان و چند فاکتور دیگر به استادان امتیاز میدهند و خوشبختانه (و نمیدانم چرا و چطوری) چند بار به عنوان استاد نمونه انتخاب شدهام. (آخر من خیلی سختگیرم!)
ثروت انسان
اعتقادم بر این است؛ بزرگترین دارایی هر فرد، عمر و وقت اوست. این زمان خیلی زود تمام میشود. من الان 42 ساله هستم و وقتی برای فرزندانم جشن تولد میگیرم، بیشتر درک میکنم که چه عمری را پشت سر گذاشتهام و انسان خیلی وقت ندارد و باید به نحوی مطلوب از این وقت کوتاه استفاده کرد.
نوستالژیک نیستم
اصولا آدمی هستم که از گذشته درس میگیرم ولی به گذشته برنمیگردم و همیشه هم نگاهم رو به جلو است. وقتی میخواهم به سمت مقایسه کردن بروم، سعی میکنم برای الگوبرداری بهترینها را انتخاب کنم. بسیار پیش آمده که بهعنوان مثال، فردی یا سازمانی را الگو قرار میدهم و از یک جایی به بعد که از آن الگوها عبور کردم، سراغ فرد یا سازمانی دیگر رفتهام. نمیدانم خودم الگوی خوبی باشم یا نه، اما اگر در ایران تفکر رو به جلو ندارید، شما حتی نمیتوانید به کشورهای حوزهی خلیج فارس برسید، چه رسد به…!
کشور ما با وجود پتانسیلهای فوقالعادهای که دارد، در یکسری از مسیرها از کشورهای آسیایی جا مانده است. حیف! حیف این همه استعداد که در این کشور هست، و قدرش را نمیدانیم!
به جرات میتوانم بگویم ایران به لحاظ سطح دانش و سواد، از کشورهای دیگر چیزی کم ندارد و اگر شرایط مهیا باشد، به صورت واقعی میتوان گفت که در دنیا حرف برای گفتن بسیار داریم. به هر حال من استاد دانشگاهم و در حال رصد مطالعات علمی حوزه تخصصی خودم هستم؛ بر اساس فکتها و حقایق علمی در تمام نقاط دنیا که دانشمندهای بزرگ جهان در موضوعات مختلف حاضر میشوند، حتما یک ایرانی هم میان آنها حاضر است. با وجود اینکه ما اساسا امکانات آنها را هم نداریم.
با ایمان
انسان میتواند کارهایی بسیار بزرگ و فراتر از تصورش انجام دهد؛ فقط باید اعتقاد و ایمان باشد. ایمان، سوخت لازم انسان برای انجام کارهای بزرگ است و کار بدون ایمان ثمر نمیدهد. معتقدم آدمی بعد از اینکه از خودشناسی عبور میکند و خودش را میشناسد از یک جایی به بعد، محصول تفکراتش خواهد بود؛ یعنی این که یک آدم در چه جایگاهیاست و تا چه اندازه سیر تکاملیاش پیش رفته، بخش عمده آن به تفکراتی بازمیگردد که در ذهن دارد. شما اگر تفکرات مثبت و رو به جلو داشتید، بهطور طبیعی رو به جلو حرکت میکنید و اگر تفکرات رو به عقب داشتید و همیشه نیمهی خالی لیوان را ببینید، طبیعتا پیشرفتی اتفاق نمیافتد. هر جایی که امروز ایستادهایم، حاصل قدمهای کوچکیاست که روزها، ماهها و سالهای قبل برداشتهایم؛ بنابراین اگر من هدفی برای آینده دارم، باید حالا حالاها بذر آن هدف را با برداشتن همین قدمهای کوچک بکارم و این چکیده در کتاب «قدرت عادت» (نوشته چارلز داهیگ) موجود است که ؛ عادتهای کوچک یا قدمهای کوچک در نهایت باعث ایجاد یک یادگار (محصول) میشود که می تواند اثرگذار باشد.
هدف
پیش از تاسیس «آریادارو» مجموعا حدود 10 سال در صنعت داروسازی مشغول بهکار بودم و جایی رسید که احساس کردم باید کاری بزرگتر انجام دهم. ابتدا قصدم این بود که شرکتی را انفرادی تاسیس کنم و خب! وقتی بیشتر بررسی کردم، متوجه شدم این کار، نیازمند در نظر گرفتن جمیع جهات و صد البته منابع مالی گسترده است؛ پس از جستجو، مطالعه و مذاکراتی فراوان، سرانجام با مجموعه «ایــران فارمیس» آشــنا شــدم، که یکی از بزرگترین هلدینگهای واردات و تولید تجهیزات پزشکی در کشور است. سعادتمندانه اینکه بعد از مذاکرات نهایی با هلدینگ فارمیس، مقرر شد کارخانه داروسازی جدیدی را تاســیس کنیم و سپس در شهرک دارویی برکت، یک قطعه زمین را خریداری کردیم و در آبان ماه ۱۳۹۹ کار احداث کارخانه داروســازی آریادارو آغاز شد…
آریادارو و داستان آرزوها
کار احداث کارخانه آریادارو در اوج شیوع کرونا آغاز شد. هیچوقت آن دوران را فراموش نمیکنم؛ پرسنل بهسختی به شهرک برکت تردد میکردند. برخی از آنها از استانهای مختلف خودشان را به محل کار میرساندند. گروهی از همدان، قزوین و گروهی هم از کرج و حومه میآمدند. در آن دوران، تردد بسیار سخت بود و پلیس جلوی وسایل نقلیه را میگرفت و…
معالوصف، داستان ما و اهداف بزرگ، و تفکر برداشتن قدمهای کوچک در آن شرایط سخت، ما را مصممتر میکرد. در تاسیس کارخانه ما گروههای مختلف مشاوره و اجرایی داشتیم؛ البته به واسطه گسترده شدن علم، مرز میان بسیاری از علوم برداشته شده است، و هیچ فردی حالا دیگر نمیتواند ادعا کند که تمامی اطلاعات موجود در اختیار اوست. گروههایی مختلف اعم از طراحی و اجرای پروژه، تاسیسات، اتاق تمیز و … داشتیم که هر کدام وظایف خود را انجام میدادند. من حتی برای گودبرداری و تسطیح زمین از یک متخصص زمینشناسی نیز مشاوره گرفتهام. چون این ساختمان عظیم فعلی را بهعنوان یک سرمایهگذاری ماندگار و طولانی میدیدم و نمیخواستم کوچکترین سهلانگاری یا سادهانگاری در اینرابطه رخ دهد. در هر بخشی هم که وارد میشدیم از متخصصان کهنهکار آن حوزه مشورت میگرفتم.
الان اگر ساختمان کارخانه «آریادارو» را بررسی کنید؛ بنایی کاملاً مهندسی و بر اساس استانداردهای ملی و حتی بینالمللی طراحی و ساخته شده است.
از سال 1399 که تاسیس کارخانه کلید خورد تا امروز که تقریبا این پروژه به اتمام رسیده، باید بگویم که یکی از پروژههای بسیار موفق بوده است. البته این نکته را هم اضافه کنم واقعا طی این سه سال اخیر ما بیش از آنکه زندگی کرده باشیم، کار کردهایم. وقت گذاشتهایم و اصطلاحاً شبانهروز دویدهایم و الان بسیار خوشحالم؛ کارمان را با چند نفر شروع کردیم و در حال حاضر حدود 95 نفر پرسنل داریم. آرزو دارم روزی برسد که با بیش از 1000 نفر پرسنل کارها را پیش ببریم و این روز خیلی هم دور نیست.
امروزِ آریادارو
اکنون شرکت داروسازی آریادارو دو خط تولید دارد؛ خط تولید جامدات عمومی و خط تولید جامدات هازارد. جامدات شامل قرص، کپسول، ساشه و قرص جوشان در حوزه مکملها و دارو میشود. بخش اصلی خط هازارد ما با مجوز تولید داروهای با OEB4 -امیدواریم بتوانیم OEB5 را هم بهزودی دریافت کنیم– به اتمام رسیده و در اوایل سال 1403 بهطور کامل راهاندازی و افتتاح میشود که در اینصورت، حدود 40-50 نفر دیگر به جمع پرسنل ما اضافه میشود. 1402 هم بازرسی GMP انجام شد و سال 1403 حتماً گواهیGMP سازمان غذاودارو و نیز آکرودیته آزمایشگاه را دریافت میکنیم و سپس برای برنامه اصلی و مفصلمان اقدام میکنیم؛ یعنی دریافت گواهی GMP اروپا. در زمینه ارتباط با شرکتهای معتبر هم الان مجوز تحت لیسانس دو شرکت بلژیکی را دریافت کردهایم که این مذاکرات را همزمان با تاسیس آغاز کردیم و هماکنون به ثمر نشسته و قرار است داروها و مکمل آنها را تولید کنیم.
اولویتها
شما هیچ کاری را در حوزه کسبوکار پیدا نمیکنید که بدون مشکل باشد، تمام کارهای صنعتی، سختی خاص خود را دارد؛ ولی ما باید برای خودمان هدفی مشخص ترسیم کنیم و در سایه آن هدف است که تحمل مصائب و مشکلات تسهیل میشود. به هر حال برای تامین مواد اولیه مشکلاتی وجود دارد ولی واحد بازرگانی ما توانستهاند بهخوبی مجموعه را پشتیبانی کنند و با توجه به اینکه اغلب مواد اولیه از چین و هند وارد میشود مشکلی چندان پیچیده از این جهت وجود ندارد. شاید بزرگترین مشکلی که الان در صنعت داروسازی وجود دارد، بحث نقدینگی و گردش مالی شرکتهاست. چون حمایتی که دولت باید از طرح دارویار میکرد، محقق نشد و چون این موضوع بهصورت زنجیرهوار در کل چرخه زنجیره تامین دارو مرتبط است، شوربختانه مشکلات آن تا سطح شرکتهای تامینکننده هم رسیده و آنها را درگیر کرده است. از سوی دیگر سیاستهای انقباضی بانکها اجازه دریافت تسهیلات بانکی را هم نمیدهد. من یک سوال هم دارم؛ اگر در حوزه سلامت، دارو در اولویت نیست؛ پس چه چیزی در اولویت است؟
تنهاییم!
ما در نمایشگاهی خارجی شرکت کرده بودیم و با مدیران عامل برخی از این شرکتها هم دوست شدیم. وقتی از میزان هزینههای حضورشان در نمایشگاه پرسیدم، متوجه شدم دولت تمام هزینه حضورشان را میپردازد. یعنی آنها برای حضور در نمایشگاه خارجی هیچ هزینهای ندارند!
آیا دولت ما، برای منِ شرکت داروسازی که دانشبنیان هم هستم برای حضور در نمایشگاه داخلی حمایتی میکند؟!
وای اگر شما تصمیم بگیرید تا به سراغ تسهیلات بانکی بروید، متوجه میشوید باید یکسری مسیرهای خاص را طی کنید که گاها طاقت فرسا و نشدنی است. گرچه زیاد از این قبیل حمایتها در اخبار و جراید میشنویم، اما من عرض میکنم که حمایتهای آنچنانی؛ که حرفاش را میزنند؛ وجود ندارد و در مجموع، شرایط تسهیلگر هیچ چیزی نیست!
دارویی هیجان انگیز
بعد از حدود 3 سال تلاش بیوقفه -شعار نمیدهم- واقعا بعد از سه سال تلاش شبانهروزی و آزمایشات مکرر و با نظارت مستقیم و نزدیک خودم، ما بالاخره توانستیم برای اولین بار در ایران داروی ضد چاقی «لیپوکسون» با مکانیسم سرکوب اشتها را فرموله و تولید کنیم که به امید خداوند بهزودی وارد بازار میشود و گل سرسبد داروهای ما داروی لیپوکسون هست که دارویی چندلایه است و تکنولوژی دستیابی به آن بسیار سخت بود و فرمولاسیون پیچیدهای هم دارد. بیش از 40- 45 بار ما این دارو را فرمولاسیون و آنالیز کردیم. چون تستهای کنترل کیفیت آن باید متناسب با نمونه اصلی مورد تایید قرار میگرفت؛ در آزمایشی با عنوان تست حلالیت (Dissolution test) و فاکتور تشابه (Similarity factor) باید داروی تولیدی با داروی اصلی ساخته شده ساخت کشور آمریکا منطبق میشد و بالاخره توانستیم داروی لیپوکسون را مطابق با استاندارد مربوطه تولید نماییم.
بسیار خوشحال و خرسندم که توانستم برای رفع مشکلی از مشکلات مردم سرزمینم ایران، قدمی بردارم. شوربختانه بعد از شیوع کووید19 متوسط اضافه وزن و چاقی در تمام دنیا افزایش یافت بهگونهای که الان 25 درصد مردم دنیا مبتلا به چاقی و اضافه وزن هستند. یعنی از هر 4 نفر یک نفر مبتلا به اضافه وزن و چاقی است که این چیزی شبیه به یک فاجعه است. این را هم در نظر بگیرید که این نسل بهزودی پیرتر میشوند و همین افراد در ادامه زندگی خود به دلیل چاقی دچار بیماریهایی مختلف میشوند که این، زیانهایی جبران ناپذیر برای جامعه دارد.
مفید بودن
اکنون ما موفق به اخذ 42 پروانهی دارو و مکمل شدهایم که به یاری خداوند در پایان سال 1403 حداقل 50 – 60 محصول خواهیم داشت. بهویژه اینکه برنامه مفصلی برای خط هازارد داریم و میخواهیم به یکی از شرکتهای اصلی تولیدکننده داروهای هازارد در کشور تبدیل شویم. جدا از بحث تجارت و بیزینس، حس شخصیام این است که واقعا از این که کاری برای کشور و مردم وطنم انجام بدهم، احساس خیلی خوبی دارم. این حس مفید بودن برایم بسیار ارزش دارد. چون تنها چیزی که در طبیعت و در وجود انسانها ماندگار است همین «مفید بودن» است و میتوان به تعبیری گفت؛ این کلمه، انتهای مفاهیم و معناهاست.
آینده سازمان
برنامههای زیادی برای آریادارو دارم؛ محصولات بسیاری در مرحله تحقیق و توسعه است و در سال 1403-1404 شما محصولات بسیار زیادی از مجموعه ما را خواهید دید. تمام تلاشم این است که آریا دارو یکی از شرکتهای تراز اول کشور شود. در حال حاضر آزمایشگاه R&D ما یکی از بخشهای اصلی و فعال مجموعه است که بهطور نزدیک با آزمایشگاه کنترل کیفیت همکاری میکنند. پس از ساخت نمونه تحقیقاتی و سپس تایید آزمایشگاه کنترل کیفیت، عملیات Scale up داروها شروع میشود و در نهایت محصول تولید خواهد شد.
جوان اما باتجربه
درست است که آریادارو از سال 1399 شکل گرفت، ولی در حقیقت عمر این شرکت را چهار سال نمیبینم؛ افرادی که اینجا مشغول هستند همه از باتجربهها و باسابقههای صنعت دارو هستند. بهویژه بدنه اصلی مدیریت مجموعه، افرادی هستند که بیش از 20 سال سابقه فعالیت درخشان دارند. از این منظر، «آریادارو» شاید به لحاظ فیزیکی و ساختمان شرکت نوپایی باشد، اما به لحاظ انجام کار و فکر و ایده و حتی تجربه، اینگونه نیست. یکی از جوانترین مدیران مجموعه، خود من هستم که حدود چهارده سال در صنعت حضور داشتم. مجموعهی اقداماتی که انجام شده را حتی شاید نتوان در برخی از شرکتهای بزرگ دارویی مشاهده کرد یا اگر بخواهم بهتر توضیح دهم؛ انتظار چنین شرایطی در یک شرکت سه-چهار ساله وجود ندارد.
تولید قراردادی برای سایر شرکتها
یکی از اهداف اصلی ما تولید قراردادی برای شرکتهای دیگر است و علت این کار هم ظرفیت بالاییست که در خط تولید داریم و باید از ظرفیت آزاد استفاده کنیم. در حال حاضر با 20 شرکت قرارداد داریم که محصولاتشان را تولید کنیم. همکاری برخی از شرکتها بهتازگی آغاز شده ولیکن سفارشها در همین اسفند 1402 بهگونهای بود که ظرفیت تولید ما را به مرز تکمیل رساند. در مجموع تلاش میکنیم با حداکثر کیفیت ممکن، سفارش مشتریهایمان را تحویل دهیم تا آنها هم مفید بودن و حرفهای بودن ما را حس کنند. شاید به دلایل مختلف مثل برخی از محدودیتها 100 خودمان نباشیم؛ اما تمام تلاشمان را میکنیم که اصطلاحا 100 خودمان را چه برای محصولات آریادارو و چه برای دیگران بگذاریم.
خط تولید استاندارد
من مدرس دورههای مختلف GMP هستم و شاید یکی از برگ برندههای ما این است که تجربههای گذشته بهعنوان مدیر تضمین کیفیت و شناخت استانداردهای GMP و اتاقهای تمیز را اینجا در بالاترین سطحاش پیاده کردهام. بنابراین اگر وجب به وجب شرکت ما را بررسی کنید، الگوی کیفیت را که در کلیت و اجزاء آن اجرا شده است، بهوضوح میبینید. برای این موضوع خیلی تلاش کردیم. بهعنوان مثال یکسال کامل برای طراحی خط تولید بحث و تبادل نظر، و بارها و بارها آن را مرو کردیم تا جریان حرکت (Flow) در مسیر تولید؛ روان، حرفهای و بر اساس استانداردها باشد. با جرات و صراحت میگویم؛ یکی از بینقصترین، قویترین و روانترین طراحیهای خط تولید در کشور عزیزمان ایران را اینجا داریم.
اینک انسان
من مدیرعاملی هستم که بخشی از وجودم سرشار از حس میهن پرستی و ایران دوستیاست؛ این احساس در سلولهایم رخنه کرده و طبیعی است که در خود خود هم جاری است. البته نژادپرست نیستم، اما احساس میهندوستی فراوانی دارم. شاید ریشه این احساس هم علاقه من به مطالعه تاریخ است. نمیدانم ولی شاید این احساس از مطالعه ادوار و سلسلههای مختلف ایران زمین آمده است. وقتی فکر میکنم چه افرادی در این مرز و بوم بودهاند و چهها که نکردهاند؛ وقتی میفهمم در طی دوران مختلف چه بر سر این سرزمین آمده، انگیزهام برای کار کردن فردا چند برابر میشود و بیشتر کار میکنم.
اعتقاد دارم تعداد آدمهایی که میتوانند اثرگذار باشند و با کار خود معادلاتی را جابهجا کنند، بسیار اندک هستند. ادعا نمیکنم جزو این گروه از افراد هستم؛ اما اگر جایی بتوانم قدمی بردارم، آن قدم کوچک هم برایم ارزشمند و موهبتی بزرگ بهحساب میآید. ضمن اینکه این احساس معلمی در من، باعث تلاش بیشتر برای یاد دادن و بالابردن سطح آگاهی محیط پیرامون من میشود. برخی اوقات حسی ناشناخته هست در درونم که فقط خودم آن را درک میکنم. بهعنوان مثال، وقتی به گروهی میگویم بیشتر تلاش کنید و شما میتوانید این کار را بهتر انجام دهید؛ شاید افراد فکر کنند چون من مدیرعامل هستم و ذینفع، در حال تلاش برای منافع شخصی خودم هستم؛ درصورتی که اصلا اینگونه نیست و این برای اعتلا و آبادانی کشور و کمک به همنوعان است. با تمام وجودم به توانمندیهای ذاتی بشر اعتقاد دارم. معتقدم هر انسانی میتواند کارهای بزرگ انجام دهد، مشروط بر اینکه واقعا بخواهد و ایمان بیاورد که میتواند.
/انتهای پیام/