گفتوگو با دکتر هوشنگ قاسمی (مدیرعامل شرکت شیمیدارویی داروپخش)/
فنسالاران: این روزها منهای حال خراب برخی شرکتهای دارویی، حال شرکتهای خوب هم چندان خوب نیست! اما قبل از اینکه بخواهیم وارد مباحث اصلی بشویم، کمی از خودتان بشنویم. کجا و کی متولد شدید و… ؟
- دکتر هوشنگ قاسمی: بسمالله. متولد سال 1344 کرمانشاه هستم. تا دوره متوسطه در بهترین دبیرستان کرمانشاه (امام خمینی) تحصیل کردهام و بعد هم وارد رشته داروسازی شدم. سال بعد از انقلاب فرهنگی، 1363 کنکور دادم و در رشته داروسازی قبول شدم، به تبریز رفتم و رشته داروسازی را در دانشگاه علوم پزشکی تبریز خواندم.
برخی از استادانی که الان هستند، همدورهایهای ما بودند؛ دکتر مقیمی، دکتر عرفان (خدا رحمتشان کند)، دکتر امانی (که در ایرانهورمون مشغول است)، دکتر زمانی (در باختر بیوشیمی)، دکتر حریریان (استاد دانشگاه تهران) و… ؛ بعد از آن هم در کرمانشاه طرح را گذراندم؛ داروسازی عمومی.
فنسالاران: دورهاش چقدر طول میکشد؟
* 5 الی 5/5 سال؛ بعدش Ph.D. است که گرایشات آن، داروسازی صنعتی، اقتصاد دارو، بالینی، علوم پایه مثل شیمی تجزیه و… است. دورهی طرح من در قصر شیرین و سرپل ذهاب میگذشت و همان جا هم پل زدم و اولین داروخانهی بعد از جنگ را راهاندازی و افتتاح کردم، مشغول بودم تا اینکه بعد از مدتی، آنجا را تعطیل کردم و برای اولین بار به (شرکت تماد) و بخش صنعت آمدم.
فنسالاران:چه سالی بود؟
*حوالی سال 1379 یا 1380 بود. به تماد با پُست مسئول فنی وارد شدم. زمان مدیرعاملی مهندس فرامرز اختراعی بود و دکتر نجفیعرب هم داشت هلدینگ تیپیکو را سر و سامان میداد.
فنسالاران:پس بیش از دو دهه است که ساختارهای گروه دارویی تامین را میشناسید و…
* بله. در تماد مراتب مسئول فنی را گذراندم. بعد، پروژهای برای انتقال پِلِت بود؛ که ما برای اولین بار پِلِتهای دارویی را به ایران وارد کردیم. بعد از آن، به وادی تولید هم کشیده شدم. یعنی ما یک واحد تولیدی پِلِت تاسیس کردیم که الان هم در تماد موجود است و دارند کار میکنند. در واقع شروع اولین پِلِتهای ایران در مقیاس صنعتی با ما بود. بعدش، معاونت تضمین کیفیت شدم و مدتها در همین پُست فعالیت داشتم.
فنسالاران: بهتان پیشنهاد مدیرعاملی ندادند!؟
* اتفاقا پیشنهاد مدیرعاملی هم شد، ولی نمیدانم چرا از تماد بیرون نیامدم! شاید برای این بود که واقعا آنجا را دوست داشتم؛ از سال 79 تا 95 در آنجا بودم، و مجموعا 16 سال در پُستهای مختلف در تماد کار کردهام و تقریبا مثل مدیر کارخانه بودم، چون همه چیز به من ارجاع میشد و با چندین مدیرعامل کار کردهام.
فنسالاران:روحیه مدارای شما قابل تحسین است، زمانی زیاد هم در تماد گذراندید.
* من از مسئول فنی شروع کردم، بعد به بخش تولید رفتم، بعد تضمین کیفیت، و در مسائل مدیریتی آنجا هم حضور داشتم، مثل استقرار نظام GMP. در اصل در دوره ما بود که نظام GMP در تماد مستقر شد؛ در آن موقع، اصلا چیزی به نام GMP در صنعت ماده اولیه وجود نداشت، بخش تضمین کیفیت هم نداشتیم، که راهاندازی کردیم و کمکم کارهایی از این دست شکل گرفت.
فنسالاران:پس باید با دکتر سعیدی هم کار کرده باشید، همین دکتر سعیدی که بهتازگی شدند مدیرعامل شستا.
* بله. مهندس اختراعی؛ که در فاصله 1375 تا 1384 مدیرعامل بود؛ از تماد خارج شد و ماموریت پیدا کرد که هلدینگ مواد اولیه (به نام تَپیک) را پایهگذاری کند که فقط شرکتهای مواد اولیه در آن حضور داشتند. بعد از ایشان، برای یکسال (1384) دکتر محمدرضا سعیدی (مدیرعامل الان شستا)، مدیرعامل شد؛ و بعدش هم به ترتیب مهندس جمشید صادقی (1385)، مهندس مهدی جاریانی (1385 تا 1389) و دکتر سیدمهدی موسوی (1389 تا 1394) مدیرعامل بودند. من سال 1395 از تماد منفک شدم و به هلدینگ تیپیکو رفتم. تَپیک هم در همین اثنا، شکل گرفتهونگرفته، منحل و در تیپیکو ادغام شد. در واقع شد معاونت ماده اولیه تیپیکو؛ که دکتر حسن بایرامی مسئولاش شده بود. دکتر بایرامی همان سال 1395 رفت و مدیرعامل شرکت زاگرس فارمدپارس شد، و من این مسئولیت را بر عهده گرفتم.
فنسالاران:بله خب، از اینجایش دیگر یادم هست. خدا حفظشان کند آقای دکتر شانهساز را، مدیرعامل تیپیکو بود و چه افراد سنگین و وجیهی در جای جای آن حضور داشتند…
* دکتر شانهساز که از تیپیکو رفت، من هم رفتم؛ حدود یک سالی و در داروخانه شخصیام (در تهران) مشغول بودم و دلم میخواست این موضوعات و جابهجاییها را کمی هضم کنم!
در آن سال، دکتر سعید کوچکی با حکم دکتر محمد رضوانیفر شده بود مدیرعامل لابراتوارهای رازک. به من گفت؛ بیا رازک و مدیر کارخانه بشو. میآیی؟ من هم که به شخص دکتر کوچکی خیلی ارادت داشتم، قبول کردم و دوباره به صنعت برگشتم. رفتم رازک و مدیر کارخانه شدم و حدود دو سالی هم در آنجا بودم.
فنسالاران:لابد وقتی دکتر کوچکی از رازک جدا شد، شما هم جدا شدید!؟
* بله! دکتر کوچکی که آمد شیمیدارویی داروپخش؛ راستش من هم در عجب این تغییرات، دوباره رفتم و به کارهای خودم رسیدگی کردم! شاید به تبار و معرفتهای وجودی آدم هم ربط داشته باشد، نمیدانم! اما به هر حال ما همه، عواطفی داریم و باید بتوانیم در محیطی مطلوب و آرام، به دوا و درمان بپردازیم؛ و قبلش خودمان آرام بوده باشیم و…
فنسالاران:فکر کنم اگر دکتر کوچکی نبود، کلا صنعت را میبوسیدید و کنار میگذاشتید، مثل فوتبالیستها که کفشهایشان را در اوج میآویزند!
* شاید شوخی فرض کنید، اما از منظر دراماتیک؛ بهقول شما سینماییها؛ واقعا همینطور است! البته من واقعا به صنعت هم علاقه داشتم و دارم و زیاد برای محیط خصوصیتر داروخانه و غرق شدن در بدیهیات زندگی ساخته
نشدهام. بنابراین وقتی مجددا دکتر کوچکی یک فراخوان داد که بیا و در شیمیدارویی داروپخش، مدیر R&D شو، پذیرفتم. واقعیتاش است که من خیلی به R&D و کارهای تحقیق و توسعه علاقمندم و در این دو سال هم این بخش شرکت، ثمراتی خوب داده است. محصولات جدید و کلا R&D شیمیدارویی داروپخش که متحول شد به ما نشان “غزال دانشبنیان” دادند. محصولات جدید تولید کردیم و فروش محصولات جدیدمان هم خوب بود و…
فنسالاران:دکتر کوچکی، سال 1402 از شیمیدارویی داروپخش رفت!؟
* بله. بعد از ایشان، من بهعنوان مدیرعامل معرفی شدم و تا الان هم در خدمتتان هستم.
فنسالاران:از منظر تایتل و نگاه ما، شما دقیقا یک فنسالار هستید و تمامی مراتب صنعت را پله پله طی کردهاید و این خیلی خوب است. سال اول مدیرعاملیتان هم که فوقالعاده بودید و انتظارات را تا سقف بالا بردید. امسال چه شد که آن سیر، تداوم نیافت!؟ البته میبینیم که در کدال، شرکت کماکان سودده است و گردش خودش را هم دارد، اما از آن مبنای مقایسهای در سال قبل کمی فاصله دارید، چرا!؟
* تند رفتیم! (میخندد) بله. سال اول خیلی خوب بود؛ به خاطر اینکه خبری از هیچکدام از این مشکلات نقدینگی و معضلاتی که شرکتهای دُور و بر برای ما رقم زدهاند، نبود! ما هم عالی بودیم. موضوعات از 6 ماه اول سال جاری رفتهرفته آغاز شده و خودش را نشان داده است. شما اگر بهصورت تیتروار به فهرست مطالباتی که الان از گروهمان داریم، نگاهی بیاندازید، خواهید دید که مجموعه شیمیدارویی داروپخش راه خودش را رفته و سالم هم رفته و اساسا نباید موضوعی برایش پیش میآمده!
فنسالاران: خب آن معضلات چیست!؟ و آیا دامنهای هم دارد!؟
* ببینید! کلا بحران نقدینگی در صنعت، و در شرکتهای گروه، مشکل اصلی بوده است؛ همین؛ و مثل یک بیماری مُسری به ما هم منتقل شده!
این بحران نقدینگی ابتدا در شرکتهای محصول نهاییساز ایجاد شد و بعد ویروساش منتقل شد!
ما عمدتا و از قدیمالایام حدود 60 درصد فروش ماهیانه خودمان را بهصورت سنتی به سه شرکت فارابی، کارخانجات داروپخش و رازک داشته و داریم. 40 درصد باقی آن هم مربوط به شرکتهای بیرون از گروه است. ما الان با 33 شرکت محصولساز کار میکنیم و طلب اصلی ما از سه شرکت گروه است، که حدود 25 درصد بودجه فروشمان میشود. در واقع کل داستان همین است.
اگر آن سه شرکت مشکلاتشان مرتفع شود -که ما از صمیم قلبمان دعا میکنیم واقعا و عمیقا که چنین شود- همه نقدها به قول شما، در برابر حقیقت شیمیدارویی داروپخش ذوب خواهد شد. ما که کارمان را کرده و محصولاتمان را تولید کرده و حتی به فروش هم رساندهایم. ما که دیگر کاری نداریم، ما مترصد وصول مطالبات و دریافتها هستیم. به نظر شما این اتفاق خواهد افتاد!؟
فنسالاران:البته که فنسالار اصلی شمائید و بسیار بیشتر از ما در جریان امور هستید. ما هم واقعا آرزو میکنیم که از سر این صنعت عزتمند، دفع شر شود.
* نگرانی ما آنجاست که چکها به بانک میرود و از پشت باجه برمیگردد! وضعیت دو شرکت مجموعه چندان که باید، خوب نیست. ما سابق بر این، مثلا ماده موثره لوزارتان میخریدیم، گاباپنتین میخریدیم، تیامین میخریدیم، و میدانستیم برای سال آتی، این اقلام و محصولاتمان را فروختهایم. اما امسال اینطوری نشد، اینطوری نیست! چون گردش نیست، تقاضای قابل اجابت هم…!
فنسالاران:بانکها چه!؟ از تسهیلاتی که میدهند چرا استفاده نمیکنید!؟
*راستش! آنجا هم جادهها ناهموار شده است! سیاست انقباضی بانکها، امروز خودش باری شدهاست روی دوش صنعت! در این 6 ماهه، شرایط بانکها هم به مشکلات ایجاد شده، افزوده شده است! بله، بانکها به بهانههای مختلف، تعلل در واگذاری تسهیلات بانکی دارند و یا مدام پا پس میکشند! البته برای مجموعه ما نه. ما یک بنگاه خوشحساب هستیم، اما وقتی میرویم که واممان را ثبت و اجرایی کنیم، میبینیم ضامنهایمان دیگر اعتباری ندارند! تازه نگاه کنید که سودها را رساندهاند به 38 درصد! خب آدم مخاش سوت میکشد! یعنی چه!؟
فنسالاران:عملا انگار همهی مسیرها را قفل کردهاند!
* بله! همینطور است! من الان 250 میلیارد تومان از بانک رفاه تسهیلات آماده دریافت دارم، اما هر دو ضامن من، مشکل چکبرگشتی دارند!
فنسالاران:سازمان غذاودارو چه!؟ از آنها کمک خواستهاید!؟ بالاخره این سازمان میتواند خیلی زیاد تسهیلگری کند و اگر من، مسئولی در آن بودم خیلی فوری به موضوعات دو شرکت بسیار بزرگ و معظم کارخانجات داروپخش و لابراتوارهای رازک رسیدگی میکردم. گاهی با تزریق یک مُسکن و انجام یک کار کوچک درمانی، از رخ دادن بسیاری از اتفاقات دیگر میتوان پیشگیری کرد. حتما که نباید به مو رسیده باشد تا همه به خودشان بیایند!
* از شما برای این نگاه حمایتگر ممنونم. درست است. اما ایکاش آنها به بهانه تامین بهموقع مواد اولیه دارویی، مبادرت به صدور مجوز واردات نکنند، ما این قسمت دومش را نمیخواهیم!
مثال بزنم!؟ لوزارتان! آنقدر مجوز دادهاند و بازار را اشباع کردهاند که نگفتنیاست! اگر ما نصف قیمت هم در بازار بفروشیم، خرید نمیکنند! چون به بهانههای مختلف، واردات انجام دادهاند! همچنین سازمان غذاودارو محصولات دیگر و استراتژیک ما را، یعنی آزیترومایسین و کلاوولانات را هدف قرار داده است! شنیدهها حاکی از آن است که برای شصت تن مجوز واردات دادهاند! چرا!؟ ما برای کل سال، شصت تن مجوز تولید داریم! انگار تا عملا خطوط ما را تعطیل نکنند، دست برنمیدارند! ما از مدیریت ارشد گروهمان باید بخواهیم که به این پراکندگیها ورود کرده و در حل کردن مشکلات، اقدام عاجل انجام دهد.
فنسالاران: آقای دکتر! چه شرایطی حادث شود برای شما و جریان کار شرایطی مطلوب خواهد بود!؟
* رفع مشکلات تامین، و بهویژه مرتفع شدن کاستیهای نقدینگی.
من اگر مدیر بالادستی بودم، اعتماد مالی را به شرکتها برمیگرداندم و با بانکها وارد تعاملات جدی میشدم، و الان کمکهای بیشتری میگرفتم. الان همان بند “فورسماژور” است، که همیشه در قراردادها مینویسند، و باید به مجموعهها و زیرمجموعهها کمک جدی مالی شود.
فنسالاران: یعنی با تزریق نقدینگی مشکلات بکل حل میشود؟
* صنعت ما مشکلات کم ندارد. اما الان و در درجه اول، یک شوک میخواهد تا نفسش بالا بیاید بعد سِرم وصل میشود و…؛ آن شوکی که گفتم، همان تزریق نقدینگی است و شاید تا 70 درصد مشکلات کنونی را حل کند.
فنسالاران: همه شرکتها همیناند!؟
* همه شرکتها همیناند! تزریق نقدینگی حرف اول را میزند و احیایشان میکند.
شما الان ممکن است مثلا بفرمایید که آقا، بهرهوریتان پایین است! من عرض میکنم؛ اصلاح خواهم کرد در مرحله بعدی. مرحله اول این است که من مواد را تهیه کنم و در انبار بگذارم و ببرم در خط تولید و بَچ بزنم و…
مدیران عامل از صبح که بر سر کارشان میآیند با کوهی از مشکلات مواجه هستند. خب مدیریت همین است. من اینجا نشستهام که مشکلات را از سر راه بردارم. طلب هم دارم، روی کاغذ، بسیار هم سود دادهام، اما عملا به دلایلی که بسیار سربسته عرض کردم، دستم بسته است!
فنسالاران: چه تعداد محصول تولید میکنید!؟
* ما حدود 50 تا پروانه داریم، اما اکنون تولیدمان حدود 20 محصول است. امسال و تا آبان، پنجاه درصد بودجه را هم زدهایم و با تمام این موضوعاتی که خدمتتان عرض کردم و مثل یک درد دل بود، کارها را پیش برده و مسیرمان را هموار خواهیم کرد. شک ندارم.
این روزها دقیقا مثل یک دوره گذار بود انگار، دوره گذار شیمیدارویی داروپخش -و حتی شرکتهایی که موجب این تلورانسهای وحشتناک شدند- این روزها میگذرند و صنعت دوباره روی پا خودش میایستد زیرا آدمهای دلسوز دروناش استعدادهای خودشان را بارها و بارها نشان داده و اثباتاش کردهاند.
ما در همین مهرماه، فروش 127 میلیارد تومانی داشتیم و در آبان حدود 142 میلیارد تومان فروختیم؛ و همینطور در حال پیشروی و روندهای افزایشی هستیم و…
فنسالاران: ارز هم به شما تخصیص دادهاند؟
*بله. اما خیلی از ارزهای ما سوخت، چون ریال نداشتیم! این دوره گذار را، ما با توجه به همه سنگاندازیهایی که بوده، داریم طی میکنیم و میبینید که جز رسیدن به حقوق حقه خودمان هیچ مطالبهای از هیچکس نداریم. اگر گلایهای هم شد بیشتر از سویه درد دل و بیان حرفهای ناگفتهی خیلی از شرکتهای مدل و همپایه خودمان بود.
فنسالاران: آقای دکتر! راستی شما واحد کرمانشاه هم دارید…
* بله. دعوتتان میکنم که تشریف بیاورید و از نزدیک ملاحظه کنید که واحد کرمانشاه ما دو خط GMP خیلی مدرن دارد؛ و بهزودی هم برای افتتاحاش برنامهای خواهیم داشت. ما در این واحد، دو کلینروم جداگانه برای دو خط جداگانه با آخرین استانداردهای GMP درست کردهایم؛ و بهشکل زیرساختی تمام الزامات فنی و GMP را رعایت کرده ایم و امید داریم که کرمانشاه با توجه به زیرساخت های شیمی و شیمیایی موجود به قطب ماده اولیه کشور تبدیل شود. آنجا مثل یک گنج نهفته است.
همچنین باید از آقای دکتر سعید کوچکی عزیزم، خیلی زیاد تشکر کنم که اگر الان شیمیدارویی داروپخش مشکل کمبود برق ندارد، بهخاطر اقدام ارزشمند ایشان در خرید ژنراتوارهای موجود است.
فنسالاران: به نظرتان دکتر سعیدی که مدیرعامل شستا شد، برنامهای برای بهبود اوضاع دارد!؟
* آقای دکتر سعیدی را خیلی خوب میشناسم، فردی بسیار علمی، کاربلد، و بسیار باهوش هستند و خیلی میدانند که کجاها، چه مشکلاتی وجود دارد. من فکر میکنم اوضاع بهتر خواهد شد. ایشان تجربه کار پراکتیکال را دارند و تجربههای عملی لازم و متنوع را هم. انشالله که بتواند مشکلات همه شرکتها را حل کنند.
فنسالاران: شما در خانوادهتان هم دکتر داروساز داشتید یا دارید!؟
* آن زمان، نه! اما الان همه در خانواده ما، دکتر داروساز هستند. همسرم و سایر بستگان ایشان، همه دکتر داروساز هستند. در داروسازی جذبمان خوب است. (میخندد.)
فنسالاران: پس حالا دیگر لطفا حرف آخر را برای این گفتوگو بشنویم.
* دو تا عامل در اکوسیستم دارو بر ما اثرگذار هستند. یکی فرآیند داخلی ما است که واقعا سعیمان را کردهایم که درست عمل کنیم. مثلا در اینجا، روز اول که آمدیم سیستم OKR را پیاده کردیم که مخففشده Objectives and Key Results است. در واقع ما یک سری Key Results (نتایج کلیدی) برای واحدها میگذاریم و یک سری Objectives (اهداف) ؛ و میگوییم این Key Results را شما باید بهدست بیاورید. یعنی فروشات باید اینقدر باشد بهطور مثال، و سایر KRها و…
البته همه این چیزها منوط بر این است که محیط بیرونیات هم با شما هماهنگ باشد؛ وصول مطالبات براه باشد، چرخه گردش مالیات درست بچرخد، تسهیلاتی که میخواهید در اختیارتان بگذارند و… و اینها باعث میشود که ما در داخل بتوانیم فرآیندهایمان را اصلاح کنیم. من فکر میکنم خوشبختانه از نظر داخلی مشکلی نداریم، و شاید با رفع گیرهای مالی در آستانه یک جهش هم باشیم. ما برنامههای خوبی برای دوره جهش داریم.
اگر این بحث نقدینگی و چرخشهای مالی خوب و درمان بشود، سعی میکنیم فرآیند داخلی را هم به تناسباش ارتقا بدهیم. پس الان عرض میکنم که اولویت امروز ما دو چیز است: یکی تامین منابع مالی، و دیگری تامین مواد اولیه.
/انتهای پیام/