یادداشت کوتاه/۴
اول از همه به برگزارکنندگان ایرانفارما خداقوت میگویم.
واقعا به جریان انداختن چنین نمایشگاهی، سخت و طاقتفرسا است.
مثلی قدیمی بود که میگفت؛ سفرهای که باز نشود، یک ایراد دارد، اما سفرهای که پهن شود هزار ایراد! امیدوارم عزیزان ایرانفارما خدایی ناکرده ناراحت نشوند که ما مسائل ساده را به سمع و نظرشان میرسانیم.
نمیخواهم این ضربالمثل را مصدر نقد ایرانفارما کنم، چون خوبی هم کم ندارد؛ اما خدا نگذرد از کسی که وزیر و وکیل را سوار سرنوشت داروی کشور کرد! و حالا دوستان ارجمند ما، کلهماجمعین صنعت داروی کشور را بدل به فرش قرمز مقامات بالادستی کردهاند! آخر این چه کاری است!؟
وزیر آمد، بدو بدو! وکیل آمد، بدو… ، معاون آمد…، بعد اینها میشوند فخر نمایشگاه و دیگر کسی هم حق ندارد مثلا بگوید؛ بهخدا هوا گرم است، فکری به حال تهویهها کنید!
ما با وزیر و وکیل هرگز مخالفتی نداریم، دوستشان هم داریم، همانطور که با ایرانفارما، مخالف نیستیم.
اما خب، آنها تمامی رسانههای رسمی کشور را در اختیار دارند، مدام در صداوسیما جولان میدهند، هزار ایونت و برنامه و مراسم دارند و مدام در حال حرف زدن و وعده دادن و پرزنت خودشان هستند. یکبار هم که نمایشگاه میشود، باز آنها هستند که حرف اول و آخر را…!
من واقعا نمیدانم این تقاضا درست است یا نه!؟ اما خداوکیلی یک روز تصمیم بگیریم بکل، وزیربازیها را کنار بگذاریم. جوامع را به سمت مدرن شدن (بهمفهوم استیلای تفکر) باید پیش راند، نه بر عکس آن! هزار نفر پشت وزیر دارند رژه میروند و هُل میدهند! بهنظرتان درست است!؟
آیا در این بازدیدهای فرمایشی، اتفاقی هم میافتد!؟ اگر میافتد، خب چرا زمینهای مرتب و منظم فراهم نمیشود تا اهل تقاضا و درد، همه خیلی قشنگ با خیالی راحت بروند و مسئلهشان را بگویند؛ اگر هم این نمایش، تماشایی از مهم شدن مجموعه است، که خب نباید چندان رویش حساب کرد. با وزرایی که عنقریب در حال تعویض و لغزیدن صندلیهایشان هستند، کار دارو پیش نمیرود! که برود هم فایدهای ندارد.
بهقول دیالوگی از فیلمهای علی حاتمی عزیز، موضوع خودتان را صنعت کنید.
فکر میکنید وزیر از نمایشگاه خارج شد کجا میرود!؟
هیچ، نشستی دیگر! اصلا در یادش هم نمیماند که…
/انتهای پیام/