مدیریت هزینههای کیفیت از نگاه حسابداری/
مهندس محمد فرزیننیا: چشمانداز رقابتی شرکتهای دنیا، بهصورتی سریع و شگفتانگیز در حال تغییر است. بههمین منظور، توجه به کیفیت، زمان و هزینه به عنوان عوامل حیاتی موفقیت، به امری ضروری برای شرکتها تبدیل شده است. در روزگاری که مشتریان در انتخاب محصولات و خدمات، آزادی عمل بیشتری پیدا کرده و نسبت به بهاء و ارزش محصولات آگاهی بیشتری دارند، شرکتها نمی توانند با نگاههای گذشته نگر، شانسی برای موفقیت پیدا کنند. از این رو، بسیاری از شرکتهای معتبر جهانی در واکنش به این تحولات برنامههای مدیریتی همچون شش سیگما، تولید ناب و مدیریت هزینههای کیفیت را بهکار گرفتهاند و به نظر میرسد شرکتهایی که از پیادهسازی این گونه برنامههای مدیریتی غافل ماندهاند، در یک رقابت بینالمللی بهتدریج مزیت رقابتی خود را از دست داده و از سوی مشتریان هم کنار گذاشته خواهند شد.
صنعت داروسازی نیز از این امر مستثنی نیست و اتفاقا نگاهی ویژهتر به کیفیت و قیمت به دلیل ارتباط با اثربخشی دارو و مسئولیت برای سلامتی بیماران در آن جاری است. از این رو، اقداماتی مرتبط با کیفیت، فرآیندها و هزینههای ذیربط، در هر دورهای در این صنعت مورد تاکید بوده است. از سوی دیگر، محیط کسبوکار شرکتهای داروسازی در کشور ما که از دیدگاه تعداد و حجم تولید، یکی از رقابتیترین فضاهای ممکن را در بسیاری از محصولات دارویی فراهم کرده، استفاده از ابزارها و برنامههای مدیریتی برای خلق مزیت رقابتی را ضروریتر ساخته است.
در تعریف علمی در متون حسابداری مدیریت، هزینههای کیفیت به مخارج انجام شده به منظور پیشگیری از تولید محصولات فاقد کیفیت و مخارجی که در اثر تولید این محصولات ایجاد میشود، اشاره دارد. بههمین ترتیب، بهای کیفیت را میتوان به دو طبقه قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده و یا پنهان تقسیمبندی کرد. بهای کیفیت قابل مشاهده، بهایی است که از دفاتر حسابداری قابل استخراجاند و بهای پنهان کیفیت، بهای فرصتهای از دسترفتۀ ناشی از کیفیت پایین محصولات است که معمولا در سیستمهای حسابداری ثبت و ضبط نمیشوند، مانند نارضایتی مشتریان، مشتریان از دسترفته و شاکی و کاهش سهم بازار فروش محصولات و گاهی تضعیف اعتبار شرکت که اگرچه محاسبه نمیشوند، بر سرنوشت یک شرکت در محیط رقابتی بهشدت اثرگذارند.
انواع هزینههای کیفیت
در یک تقسیمبندی دیگر، هزینههای کیفیت شامل دو دسته کلی هزینههای تطابق و هزینههای عدم تطابق میگردد که هزینههای تطابق، خود به دو گروه هزینههای پیشگیری و ارزیابی، و هزینههای عدم تطابق نیز به دو گروه هزینههای شکست داخلی و شکست خارجی تقسیمبندی میشوند.
هزینههای پیشگیری شامل مخارجی است که به منظور اجتناب از تولید محصولات بیکیفیت در خط تولید صورت میگیرد و اصطلاحا بهدنبال پیشگیری از تولید محصولات فاقد کیفیت از نقطه صفر است. هزینههای آموزش کارکنان، تدوین دستورالعملهای دقیق تولیدی و کنترلی، طراحی و فرمولاسیون خوب محصولات، بهبود مستمر فرآیندها و برنامهریزی تعمیرات و نگهداری اثربخش تجهیزات در این دسته قرار میگیرند. بخشی زیاد از هزینههای واحدهای تضمین کیفیت و سیستم ها و روشهای شرکتهای داروسازی در این گروه جای خواهند گرفت.
هزینه ارزیابی بهعنوان دومین طبقه از هزینههای تطابق، به مخارجی اشاره دارد که صرف بازرسیهای مرتبط با مواد اولیه، حین ساخت و محصولات نهایی میگردد، در اصل، این هزینهها بیشتر پوششدهندۀ مخارج واحد کنترل کیفیت در شرکتهای داروسازی است.
در مقابل دو گروه هزینههای تطابق، هزینههای عدم تطابق به هزینههای شکست شرکت در تحقق محصول باکیفیت برمی گردد. بهعبارت دیگر، اگر هزینههای صرف شده برای پیشگیری و ارزیابی، نتوانند از تولید محصول بیکیفیت جلوگیری کنند و محصول بیکیفیت در شرکت، تولید شوند با هزینههای شکست مواجه خواهیم شد. در این وضعیت، اگر محصول بیکیفیت تولیدشده، در خط تولید شناسایی گردد، هزینههای شکست داخلی را خواهیم داشت که شامل مخارج بازرسیهای مجدد و اضافی، دوبارهکاری، تغییرات در طراحی محصول و همچنین ضایعات خواهد بود. در وضعیتی ناگوارتر، اگر محصول بیکیفیت از طریق فیلترهای کنترلی ما، تشخیص داده نشوند و به دست مشتریان برسند، شرکت متحمل بدترین نوع از هزینههای کیفیت، یعنی شکست خارجی میشود. مخارج مرتبط با برگشت از فروش، ریکال و گاهی دعاوی حقوقی شرکتهای داروسازی در این بخش قرار خواهد گرفت. همانطور که بیان شد هزینههای شکست خارجی شامل هزینههای پنهان زیادی از جمله تخریب برند و اعتبار شرکت، کاهش فروش و سهم بازار نیز میگردد.
چگونه برای کیفیت هزینه کنیم؟
نگاه دقیق به هر چهار طبقه هزینههای کیفیت و پایش دقیق این هزینهها، میتواند به عامل موفقیت شرکتها در فضای رقابتی امروزی بدل گردد. اما یک سوال مهم برای صاحبان کسبوکارها، در روزگاری که محدودیت منابع مالی وجود دارد، میتواند این پرسش باشد: “چه الگویی برای هزینههای کیفیت مناسبتر است؟” در دانش حسابداری مدیریت، برای شناسایی اثربخشترین رویکرد هزینهکرد در کیفیت، مدلهایی مختلف را مطرح کردهاند که در این یادداشت، به دلیل تخصصی بودن و همچنین حجم قابل توجه توضیحات قابل طرح نیستند، لیکن در یک نگاه کلی، میتوان دو رویکرد را بیان کرد. در رویکرد نخست، مدیران بنگاه اقتصادی بهدنبال کاهش کلی و همزمان چهار طبقه از هزینهها هستند. این مدیران با نگاه هزینهای به واحدهای تضمین کیفیت و کنترل کیفیت نگاه میکنند، نظاممندسازی فرآیندهای شرکت را کاری بیهوده میدانند، در این شرکتها رسیدگی به موضوعاتی که به مسائلی بهغیر از افزایش تولید تعدادی مربوط باشد، اتلاف وقت فرض میشوند. این نوع از مدیران، با افتخار هزینههای کلی این حوزهها را پایین آورده و از آنجا که هزینههای شکست داخلی و خارجی در شرکتشان از جمله مخارج دوبارهکاری، نارضایتی مشتریان و سهم بازارهای از دسترفته، یا برآورد نمیشوند و یا اگر اندازهگیری شوند، اعداد و ارقام واقعی نیستند، این افراد خود را در مجامع عمومی شرکتها، قهرمانان کاهش هزینهها معرفی میکنند! البته گاهی اوقات و شوربختانه، اثرات هزینههای شکستهای کیفی بهدلیل کوتاهی عمر مدیریت مدیران ارشد در صنعت داروسازی، در دوره خودشان نشان داده نمیشود!
در برابر این الگوی تفکر اشتباه، رویکرد دومی نیز وجود دارد و مدیرانی هم هستند که بهدرستی، اعتقاد دارند با سرمایهگذاری بر روی موضوعاتی مانند تضمین کیفیت، مدیریت فرآیندها و چرخهها و ابزارهای دقیقتر کنترل کیفی میتوان از مخارج معمولا غیرقابل جبران شکستهای داخلی و خارجی جلوگیری کرد. این مدیران بهخوبی درک کردهاند که بهای پیشگیری، کم خرجترین بهای کیفیت و مدیریت و کنترل آن، تاثیرگذاری بسیار زیادی بر کاهش کلی هزینههای کیفیت در بلندمدت دارد. پیگیری آموزش کارکنان، نظاممندسازی فرآیندها، برنامهریزی دقیق تعمیرات و نگهداری و تمرکز بر فرمولاسیون دقیق محصولات میتواند تحولاتی بزرگ را در شرکت تحت مدیریتشان رقم بزند و حتی بهدرستی باور دارند که با تقویت حوزههای پیشگیری و ارزیابی، میتوان بهای تمامشده محصولات را هم کاهش داد.
جمعبندی
کافی است هر مدیرعاملی در یک دوره سه ماهه، فقط و فقط به هزینههای دوبارهکاری و ضایعات خط تولید به عنوان مولفههای شکست داخلی نگاهی دقیقتر کرده تا به خوبی اهمیت موضوع هزینههای کیفیت را درک کند. قابل پیشبینی است که عدم درک اهمیت این موضوعات، در آیندهای نزدیک، به خروج تعدادی از شرکتها از گردونه رقابت سخت کنونی برای ارایه همزمان کیفیت بالا و قیمت پایین منجر خواهد شد. فرصت حیات شرکتهای ما در تحولات پیش رو، کوتاه است، نگاهمان به هزینههای کیفیت نیازمند بازنگری جدی است. شاید زمان آن باشد که نگاهی دقیقتر به ساختار و اثربخشی واحدهای تضمین کیفیت، سیستمها و روشها و کنترل کیفیت بکنیم و تقویت منطقی و علمی این ساختارها و فرآیندها و سیستمسازی را در دستورکار قرار دهیم.
/انتهای پیام/

