جمعه 14 شهریور 1404
Tehran
scattered clouds
28.7 ° C
29 °
28.7 °
15 %
3.1kmh
40 %
جمعه
36 °
شنبه
34 °
یکشنبه
35 °
دوشنبه
34 °
سه‌شنبه
35 °
spot_imgspot_img
خانهبرگزیده سردبیرافسردگی در کودکان

افسردگی در کودکان

یک بررسی درباره اختلال‌های روانی/

دکتر فیروزه کدخدابیگی: افسردگی در کودکان یک اختلال روانی جدی و پایدار است که با احساس غمگینی عمیق، بی‌علاقگی یا کاهش لذت از فعالیت‌های روزمره و تغییرات قابل توجه در هیجان، رفتار و عملکرد اجتماعی یا تحصیلی مشخص می‌شود. این وضعیت صرفاً یک واکنش موقتی به مشکلات و ناراحتی‌ها نیست، بلکه مجموعه‌ای از علائم هیجانی، شناختی و جسمانی است که می‌تواند هفته‌ها یا ماه‌ها ادامه یابد و رشد عاطفی، یادگیری، روابط اجتماعی و حتی سلامت جسمی کودک را تحت تاثیر قرار دهد. در کودکان، افسردگی ممکن است به جای غم آشکار، با نشانه‌هایی چون تحریک‌پذیری، گوشه‌گیری، افت عملکرد تحصیلی یا تغییرات خواب و اشتها بروز کند.

تحقیقات اپیدمیولوژیک نشان می‌دهد که افسردگی در کودکان زیر 12 سال نسبتاً نادر است و تنها حدود 2 تا 5 درصد کودکان در این سن معیارهای کامل تشخیص افسردگی را دارند. با این حال، درصدی قابل توجه از کودکان ممکن است علائم زیرآستانه‌ای (subclinical) افسردگی را نشان دهند؛ این علائم شامل خلق افسرده موقت، کاهش انگیزه یا تغییرات رفتاری جزیی است که اگر مورد توجه قرار نگیرند، می‌توانند در آینده به اختلال افسردگی کامل تبدیل شوند.

با ورورد به دوران نوجوانی (12 تا 18 سالگی)، شیوع افسردگی به‌طوری قابل توجه افزایش می‌یابد و مطالعات آن را بین 10 تا 20 درصد گزارش کرده‌اند. افزایش شیوع در این دوره عمدتاً به دلایل زیر مرتبط است:

تغییرات بیولوژیکی و هورمونی: بلوغ باعث تغییرات هورمونی و رشد ساختارهای مغزی مرتبط با تنظیم هیجانات و پاسخ به استرس می‌شود. این تغییرات می‌توانند حساسیت نوجوان به فشارهای روانی و تجربه‌ی خلق افسرده را افزایش دهند.

فشارهای اجتماعی و تحصیلی: نوجوانان با چالش‌هایی مانند رقابت تحصیلی، انتظارات والدین و مدرسه و پیچیدگی‌های روابط اجتماعی و هویتی روبه‌رو هستند که ریسک ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد.

افزایش خودآگاهی و انتقاد از خود: با رشد شناختی، نوجوانان بیشتر خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و در صورت تجربه ناکامی یا طرد اجتماعی، ممکن است دچار خلق افسرده شوند.

همچنین، مطالعات نشان می‌دهند که افسردگی در نوجوانان با خطر بالای عود در بزرگسالی همراه است و در صورت عدم مداخله درمانی، می‌تواند منجر به اختلالات روانی مزمن، کاهش عملکرد تحصیلی و اجتماعی، سوءمصرف مواد و مشکلات بین فردی شود.                                                                                 

علل افسردگی در کودکان

افسردگی در کودکان یک اختلال چندعاملی و پیچیده است که عوامل زیست‌شناختی، روانشناختی و محیطی در بروز و شدت آن نقش دارند. درک این عوامل برای تشخیص زودهنگام و طراحی مداخلات درمانی موثر حیاتی است.

  • عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی

سابقه خانوادگی: کودکان دارای والدین یا خویشاوندان نزدیک مبتلا به افسردگی یا سایر اختلالات روانی (مانند اضطراب، اختلال دوقطبی) در معرض خطر بالاتری هستند. این خطر ناشی از ترکیبی از ژنتیک و محیط خانوادگی است.

اختلالات نوروبیولوژیکی: تحقیقات نشان داده‌اند که عدم تعادل در انتقال‌دهنده‌های عصبی مهم مانند سروتونین، نوراپی‌نفرین و دوپامین می‌تواند تنظیم هیجانات و پاسخ به استرس را مختل کند.

تکامل مغزی: برخی نواحی مغزی که در تنظیم هیجان، پردازش پاداش و کنترل شناختی نقش دارند، مانند قشر پیش‌پیشانی و آمیگدال، در کودکان افسرده عملکرد متفاوتی دارند که با افزایش حساسیت به استرس و کاهش توانایی مقابله با هیجانات منفی همراه است.

  • عوامل روانشناختی سبک دلبستگی ناایمن: کودکانی که با والدینی غیرقابل پیش‌بینی، غافل یا طردکننده رشد می‌کنند؛ ممکن است در مدیریت هیجانات منفی و روابط اجتماعی دچار مشکل شوند و مستعد افسردگی شوند.

کاهش عزت‌ نفس و مشکلات شناختی: باورهای منفی نسبت به خود، احساس ناکارآمدی، و شیوه‌های تفکر تحریف‌شده در مواجهه با شکست‌ها، ریسک افسردگی را افزایش می‌دهد.

تجربه تروما یا استرس شدید: حوادث آسیب‌زا مانند طلاق والدین، سوءاستفاده جسمی یا عاطفی، از دست دادن نزدیکان یا فاجعه‌های طبیعی می‌تواند سیستم پاسخ به استرس کودک را فعال کرده و آسیب‌پذیری روانی او را افزایش دهد.

  • عوامل محیطی و اجتماعی فشارهای تحصیلی و اجتماعی: انتظارات بالای والدین یا مدرسه، رقابت شدید با همسالان و ناکامی‌های مکرر می‌تواند منجر به استرس مزمن شود.

نبود حمایت اجتماعی: خانواده‌های ناسازگار، محیط‌های پرتنش یا کم‌حمایت، ظرفیت کودک برای مقابله با استرس را کاهش می‌دهد.

تجربه آزار یا طرد توسط همسالان: کودکانی که مورد آزار روانی، قلدری یا طرد اجتماعی قرار می‌گیرند، خطر افسردگی در آنها افزایش می‌یابد، زیرا احساس بی‌پناهی و عدم تعلق اجتماعی تقویت می‌شود.

نشانه‌ها و علائم افسردگی در کودکان

نشانه‌ها و علائم افسردگی در کودکان می‌تواند بسیار متنوع باشد و گاهی با نشانه‌های بزرگسالان متفاوت است. این علائم معمولا در سه حوزه اصلی هیجانی، رفتاری و جسمانی دیده می‌شوند و ممکن است در برخی کودکان به شکل آشکار و در برخی دیگر به شکل پنهان ظاهر شوند.                                                                                     

  • علائم هیجانی و شناختی

کودکان افسرده اغلب احساس غم، ناامیدی یا بی‌ارزشی می‌کنند. آنها ممکن است از نظر هیجانی تحریک‌پذیر و زودرنج باشند و به کوچک‌ترین مسائل واکنش‌های شدید نشان دهند. تمرکز و حافظه کاهش می‌یابد و تصمیم‌گیری برایشان دشوار می‌شود. علاوه بر این، علاقه و لذت از فعالیت‌ها و بازی‌هایی که قبلا برایشان جذاب بودند، کاهش می‌یابد و احساس می‌کنند هیچ چیزی نمی‌تواند آنها را خوشحال کند.

  • علائم رفتاری و اجتماعی  کودک ممکن است از جمع همسالان یا فعالیت‌های گروهی کناره‌گیری کند و به تنهایی زمان زیادی سپری کند. افت تحصیلی و بی‌انگیزگی برای انجام تکالیف مدرسه شایع است. برخی کودکان پرخاشگری یا عصبانیت‌های مکرر نشان می‌دهند، در حالی که برخی دیگر به سکوت و انزوا پناه می‌برند. گریه‌های مکرر یا شکایت‌های بی‌دلیل نیز از رفتارهای رایج هستند.
  • علائم جسمانی
  • افسردگی می‌تواند خود را از طریق بدن نیز نشان دهد. تغییرات خواب، شامل بی‌خوابی یا خواب بیش از حد، تغییرات اشتها و وزن از نشانه‌های شایع هستند. کودک ممکن است خستگی مداوم، کاهش انرژی و احساس بی‌حالی حتی بدون فعالیت زیاد داشته باشد. شکایت‌های جسمی مانند سر درد، دل درد یا مشکلات گوارشی بدون علت پزشکی مشخص نیز می‌توانند نشانه‌های افسردگی باشند.

در مجموع، افسردگی کودکان یک اختلال چندبعدی است که نیازمند بررسی دقیق و جامع علائم رفتاری، هیجانی و جسمانی است، زیرا تظاهرات آن ممکن است با اختلالات دیگر مانند ADHD یا اختلالات اضطرابی اشتباه گرفته شود.

درمان افسردگی در کودکان  

درمان افسردگی در کودکان فرآیندی چندبعدی است که هدف آن نه تنها کاهش علائم، بلکه بازگرداندن کودک به وضعیت عاطفی و عملکرد طبیعی و پیشگیری از بازگشت بیماری است. نخستین و مهم‌ترین گام، ایجاد یک رابطه‌ی امن و اعتمادآمیز کودک و درمانگر است تا او بتواند بدون ترس یا خجالت، احساسات و افکار خود را بیان کند. در بسیاری از موارد، روان‌درمانی به‌عنوان رویکرد اصلی به کار می‌رود. روش درمان شناختی ـ رفتاری با آموزش مهارت‌های شناسایی و تغییر افکار منفی، کمک می‌کند تا کودک دیدگاه واقع‌بینانه‌تر و امیدوارانه‌تری نسبت به خود و محیط پیدا کند. برای کودکان کم‌سن‌تر، استفاده از درمان‌های بازی‌محور یا هنر‌درمانی، امکان بیان غیرمستقیم احساسات و کاهش فشار روانی را فراهم می‌سازد.

در کنار کار مستقیم با کودک، نقش خانواده بسیار پررنگ است. والدین می‌آموزند که چگونه محیطی آرام، حمایتگر و قابل پیش‌بینی ایجاد کنند، رفتارهای مثبت را تقویت کرده و فشارها یا انتقادهای غیرضروری را کاهش دهند. همکاری با مدرسه نیز اهمیت زیادی دارد؛ معلمان می‌توانند با تعدیل انتظارات تحصیلی و حمایت اجتماعی، به روند بهبودی کودک کمک کنند.

در مواردی که افسردگی شدید باشد یا به روان‌درمانی به‌تنهایی پاسخ ندهد، روانپزشک کودک ممکن است دارودرمانی را در نظر بگیرد. داروهایی که معمولاً استفاده می‌شوند، به تنظیم تعادل شیمیایی مغز کمک کرده و خلق‌وخو را تثبیت می‌کنند، اما تجویز و مصرف آنها باید با دقت و تحت پایش منظم انجام گیرد تا از بروز عوارض جانبی جلوگیری شود. همزمان با این اقدامات، تغییرات سبک زندگی مانند فعالیت بدنی منظم، خواب کافی، تغذیه سالم و ایجاد فرصت‌هایی برای تجربه موفقیت و لذت، بخشی مهم از درمان را تشکیل می‌دهند. در واقع، درمان افسردگی کودکان تنها یک مداخله کوتاه‌مدت نیست، بلکه فرآیندی پیوسته است که نیازمند همکاری درمانگر، خانواده و محیط آموزشی برای بازگرداندن حس امید، امنیت و ارزشمندی به زندگی کودک است.

/انتهای پیام/

مقالات مرتبط

ارسال نظر شما

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

محبوب ترین

نظرات اخیر

دکتر مصدق علی بر اگر مکانیسم ماشه فعال شود
محمد رضا نیکخواه بهرامی بر تعرفه خدمات دارویی در سال ۱۴۰۴ اعلام شد
امیر علی بر اختیار یا الزام؟
علیرضا بر اختیار یا الزام؟
ارژنگ نجاتپور ثانی بر سه خبر از داروسازی امین
امیر سعیدی‌فر بر مجله «فن‌سالاران»، شماره ۸