یادداشت:
۱.بیتعارف، این یکی هم ایراد تمامی نمایشگاههای «دستوری» از نوع خودش را داشت!
(دستوری که شد، داستان آنطوری که میاندیشی، پیش نمیرود!)
۲.در حالخرابیِ اوضاع اقتصادی، بیپولی شرکتها، و اقتصاد ایستا و منفعل؛ که در بدو ورود به سال جدید با چالشهای افزایش قیمت ارز رودررو و سردرگم بود؛ برگزار شد! خب! چه ضرورتی داشت!؟
۳.البته همینکه در جریان روندهای اقتصادی، دولت اندیشیده که دست به ترمیم وجهه خراب شمایل اقتصادیاش بزند و به ظرفیت «تقویمی و موروثی» برپایی نمایشگاهها تن در میدهد، خوب است.
بالاخره اگر نیک بنگرید «دستگاهها» غالبا در نمایشگاه حضور بهم رسانیده و وظایف «تکلیفی» خود را انجام میدهند و «گردش» و «بدو بدو» در روزهای برگزاری، خودش شماتیکی از یک اقتصاد رونده را به تماشا میگذارد.
۴.اما خب، «اکسپو» هم مانند اغلب نمایشگاههای ایرانی، حداقل در همین حوزه داروسازی رسما بیبرنامه و بلاتکلیف است و «اجبار حضور»، بزرگترین آفت آن، و لطمه اساسی را به آن زده است.
چند روز قبل از برگزاری، وزارت صمت، آستینها را بالا میزند و دستور به سایر نهادها و شرکتها میرسد.
حالا آنها مثلا مثل «شستا» شروع میکنند «نامه» را به مجموعههای تابعه «پاراف» کردن و بدنهی میانی مدیران هم کار خودشان را میکنند، برنامههای غرفهسازی و حضور آغاز میشود و…، اما اساسا چون «برنامه»ای در کار نیست، کارمندان محترم در پشت غرفهها میایستند و چهار تا بروشور و کاتالوگ به مراجعان میدهند و چند تا هم عکس میگیرند و خلاص!
۵. بنابراین شما با شعار «نمایشگاه صادراتمحور»، کار را شروع میکنی، و تقریبا بینتیجه (یا بسیار کمنتیجه) به خط پایان میرسی! طوریکه احساس «عبث» هم ظاهر میشود و…!
۶.حالا میروی داخل نمایشگاه بینالمللی تهران (که در بهترین جای تهران واقع شده است و اما دیگر با مختصات امروز جغرافیای شهری تناسبی ندارد) و میبینی که در بخش مثلا فولاد و پتروشیمی و… پرنده پر نمیزند، اما بهعوضش در غرفههای گردشگری، دارند «تخته» و «گلیم»، «تکفروشی» میکنند و در داروییها هم دیدوبازدید عیدانه در جریان است! هلدینگها حضور دارند، شرکتها هم هستند، اما «صادراتمحور» بودن در دارو با سایر حوزهها خیلی خیلی متفاوت است! اینرا همه میدانند و نمیتوان همهچیز را مثل کشکول ریخت در یک سبد!
یکی از دوستان میفرمایند برخی از شرکتهای دارویی ایرانی، حتی مدارکشان را تکمیل نکردهاند! یعنی دنبال پروانهها و مجوزات خود نرفته و جیامپی خطوطشان را تمدید نکردهاند و قسعلیهذا…!
۷.اما از قبل از همهچیز!
برای ورود به نمایشگاه، دو ساعتی در ترافیک هستی و برای پارک خودرو، میچرخی و میچرخی و… و از ازدحام ماشین بیزار میشوی، در پایان روز و خروج هم، دو ساعتی معطل باید بشوی!
تزاحم و مزاحمت در مسیر کمال است!
ما هستیم، آنها هم هستند، نیروی انتظامی هم بهشکلی گسترده (و مجهز!)، اما انگار که «قسمت» نیست. نمایشگاه صادراتمحور و «برنامه» هم در غیبت، و شما هم این خط را بگیر و بیا…
۸.دولتها عجیب به برگزاری نمایشگاههای فوریوفوتی علاقهمندند!
یادتان هست!؟ همین سال گذشته هم در همین بازه زمانی، نمایشگاهی بیهوده با عنوان «صادرات از شما، حمایت از ما» برگزار شد که… بگذریم!
۹.از زمان اعلام و تحمیل تحریمهای کمرشکن، اتفاقاتی بزرگ برای ایران افتاد و دولتها اتفاقا بر خلاف رویهای که باید؛ «سفرههای فرهنگی» را کوچک و «محو» کردند و بهجای زمینهسازی درک و جا انداختن آن اقدام ویرانگر برای مردم و ایجاد وحدت و همگرایی فزاینده؛ به «شعار» روی آوردند، که «ای تحریمکنندگان بیوجدان و استکبار، ببینید و بسوزید که تحریم نمیتواند کمر اقتصاد ما را خم کند! (آقا! سلمنا)
پس مدام نمایشگاه دستاوردی و چشم دربیار را در دستور کار قرار دادند!
۱۰.خب! بر همگان واضح و مبرهن است که این روشها بهکل اشتباه است.
اساسا روی آوردن به «آمارسازی»، و «شعار دادن» در برابر امر سلبی بیگانگان، یک بازنده بیشتر ندارد، که آنهم آن مسئولی است که از کار ایجابی و فرهنگی دور و دورتر میشود و بین خود و مردم فاصله میاندازد، و منتقد را هم برنمیتابد!
۱۱.آگاه باید بود که مسئولان امر در اینچنین نمایشگاههایی، «خود را در بزرگنمایی اتفاقات» پنهان میکنند.
روشن است که فقط موسسات و غرفهسازها هستند که اصطلاحاً حالش را میبرند، به بعضی از این موسسات بهقول خودشان «تشریفاتی» نگاه کنید و رشد نجومیشان را بنگرید، که چگونه از «هیچ» در فاصله شش، هفت سال به «همه» چیز رسیدهاند و بعضی هم که کلا گردن کلفت کردهاند!
۱۲.عزیزان! بینیوبینالله نمایشگاههای دستوری را از کارتابلهایتان خارج کنید، امروز و فردا سری به همین محل نمایشگاه و سولهها بزنید تا ببینید از چه حرف میزنیم.
۱۳.وسط کسری و کمبودهای نقدینگی، داستان ناتمام ارز ترجیحی و دولتی و آزاد و یارانهای و…، مشکلات تمدید وامهای بانکی شرکتهای دارویی و غیر آن، برگزاری یک نمایشگاه که فردایش با تلی از تخریب و خاکستر غرفههای گرانقیمت رودررو هستیم، چه چیزی عاید شرکتها میشود جُز هدردادن سه چهار میلیارد تومان پول ناقابل که با ناراحتی باید دور بریزند!؟
(مگر جز گزارشهای ساختگی و نمایندگان موسساتی که برای دریافت چکهایشان به واحدهای مالی مراجعه میکنند، چیزی دیگر هم گیر کسی آمده است!؟)
۱۴.عزیزان!
فاصله درک ما از حیات اقتصادی و اجتماعی با جامعه مولد و مردمی که همه چیز قرار است برای آنها باشد، چیست و در کجا و در چه سطحی است!؟
۱۵.این نمایشگاه هم یک «سند» است؛ که باید در تناسب با در مدارات فرهنگی/ اجتماعی/ صنعتی/ سرمایه با جامعه فعلی معنا پیدا کند، شما در «آینه»ی تولید و رفاه و اشتغال واقعی، خود را تعریف کنید نه در «سایه» صادراتی که به دلیل مشکلات بانکی حتی معلوم نیست بشود یا نشود! به مجموع ارقام غیر نفتی صادرات کشور نگاه کنید تا بدانید از چه حرف میزنیم!
۱۶.وقتی مردم کشور یک زندگی آرام و کمدغدغهای تجربه کنند، و اینهمه رسانهها درباره موضوع پلتفرمها و مشکلات دارویی و چه و چه و چه… مطلب ننویسند و گرانیهای کمرشکن تمام شود، آن روز مشخص میشود که چرخ تولید واقعا در کشور بهراه افتاده و مردم خوب و نازنین و ولینعمت ما هم در سایه درایت مسئولان، حالا میتوانند بدون دغدغه صادرات کنند.
تا آن روز میتوان از مخارج سنگین و بیهوده پیشگیری کرد؛ و در برابر امریههای «شعارگونه» کمی هم با فاصله ایستاد وگرنه که این راه، همچنان بدون تدبیر و همنوایی مردم، هر سال در انطباق با شعار سال، «لوپ» میشود و ادامه دارد! و بهرهاش هم، چیزی نیست جز اجبار شرکتها به حضور و آوردن چند تاجر خارجی درجه ۲ برای بازدید و البته چند روز ترافیک و اعصاب خورد و… !
۱۷.راستش این نمایشگاه ۵ روزه اکسپو و توانمندیهای صنعت، طولانی بود و اما عجبا که «حرف» بسیار کم داشت!
۱۸.امیدوارم دوستان از «خیال نعوذبالله خدایی» بالاخره در آمده باشند و زندگی عادی را در پیش بگیرند، که دستاورد را به بها دهند و به «بهانه» ندهند. نمیشود یک جای صنعت بهار باشد و فضای یک جای دیگر کشور پاییزی…
حالا آیا تغییری با برگزاری نمایشگاه رخ داده است؟! نهوالله!
اما چرا حضورهای نمایشگاهی ما را خیالاتی میکند!؟
۱۹.یکی از مسئولان، سابقا در وصف یکی دیگر از همین نمایشگاههای بیافق گفته بود:
این نمایشگاه، «خارجیها» را آورد!
کجا؟
ما هم نوشته بودیم که اینهم شد مثل ساقطشدهی جشنواره جهانی فیلم تهران، که «خارجی» میآوردند و الان نه از خارجی نشانی هست و نه از جشنواره نگونبخت، که به دست حضرات نابود شد. (بله عزیزان نابود شد.)
۲۰. رفقای عزیز!
صنعت داروی ایران نیاز به ارتباط و تعامل سازنده با شرکتهای درجه یک و ممتاز دارویی جهانی دارد، نوو نوردیسک و مرک و چه و چه و چه…؛ نه حضور یک خارجیِ با کراوات، یک خارجی رنگینپوست با دشداشه، یک خارجی با لباس محلی (که معلوم نیست چرا) گذاشتن یک «جواب» ساده (خارجی) در مقابل یک «سوال چند مجهولی»!
خب که چه بشود؟!
۲۱.ما تا جایی که میدانیم تعدادی از کشورهای آفریقایی، غالبِ کشورهای آمریکای جنوبی و… خواهان داروی ایرانی که هیچ؛ خواستار خیلی دیگر از محصولات و تکنولوژی ایران هستند.
۲۲.خب که چی!؟ یک قرار میگذارند، توسط شرکتها و سازمان توسعه وارد میشوند، بازدید میکنند و میروند!
یک سال دیگر، دوباره پیدایشان میشود! و دوباره خبرها که…
کارشان شده مثل چند شرکت داروسازی که هر مدیرعاملی که نصب میشود، ۲ باره و ۳ باره برای خوشایند و آمارسازی، یک خطی را برایشان افتتاح میکنند تا بالادستی خوشش آید!
۲۳.عزیزان!
این موضوع مشخصا یک مکانیسم دارد که «قفل» است! و آن آقای مسئول بالادستی فکر میکند که «دارو» هم «پفکنمکی» است که خارجی بیاید و بخرد و با خودش ببرد!
(البته یکبار ما گفتیم، آن آقا فرمودند؛ دستور است!)
۲۴.آقا جان! خب قفلها را باز کنید. توجه کنید که در برنامه هفتم توسعه، رقم دو میلیارد دلار صادرات برای دارو نوشته بودید! و خود صنعت هاجوواج مانده بود که چگونه آخر!؟
۲۵.اگر موضوع، ماستمالی به سبک جشنواره جهانی فیلم تهران است، اوکی! ما حرفی نداریم، پیشتر هم برای آن نمایشگاه پر مدعای بزرگترین و عظیمترین هم نوشته بودیم؛ «شما میگین زدین! باشه ما هم میگیم زد، خوبیت نداره!»
۲۶.اما اگر از بزنوبکوب و خارجیِ مدلی آوردن و شوآف خلاص شدید، و با چندرغاز هزینه رسانهای که به فیکنیوزها میدهید جهت ماستمالی امورتان، عبور کردید، بینیوبینالله بنشینید و یک برنامه درستوحسابی بریزید. سر خودتان را گول نمالید، حتی اگر رسانههای راستگو را با کثرت خبرهای جعلی فیکنیوزهاتان خفه کنید، مردم چشم دارند و میبینند و آثار و علائم این رویدادها در زندگیهاشان هویدا میشود.
۲۷.این شیوه نقد را جدی بگیرید. امروز همه چیز باید شفاف و دقیق اطلاعرسانی شود و باور کنید دیگر نمیتوان از بیهودهگرایی بهسادگی گذشت و به مردم گفت؛ نبینید!
مردم، رسانهها و اهالی واقعی صنعت میبینند و دیگر از «خطاهای مدلِ دهههای گذشته» بهسادگی عبور نمیکنند. میدانید!؟ کات.
/انتهای پیام/