یادداشت: از دیشب، تعدادی زیاد از افراد، فیلمی را از یک مجمع عمومی که در فضای مجازی منتشر شده، برای «فنسالاران» ارسال کردهاند!
با دیدن این تکهفیلم، یاد شعر رفیع «جمالالدین محمد اصفهانی» افتادیم:
ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول
زین هواهای عفن، زین آبهای ناگوار
روزگاری عجیب است، وز هر طرف که میروی، جُز وحشت…، ملول و مکدر میشوی؛ از تکرار، از کلمات کهنه و سناریوهای آشکار!
حیف از زمان ما، حیف از این جغرافیا؛ «سر شدگی»ِ در زیستن شدهاست ملکه ذهن آدمها، و آن را هم که دیگر هرگز چارهای نباشد.
نظاره این فراموشیها سخت جانکاه است. که گفت؛ خودخفته، با صدای هیچ توپی از خواب برنخیزد! فریاد، فریاد، فریاد…
/انتهای پیام/