یک یادداشت و یک ترجمه/
سخن سردبیر: پیشینیان ما الکی فکر نمیکردند که در کنار چیدن معاونتهای متعدد در سازمان، یک مدیر بلافصل هم بهعنوان مدیر تامالاختیار روابطعمومی و مشاور، کنار مدیریت ارشد و عامل میگذاشتند.
این واحد، تمامی کارش با مدیرعامل هماهنگ بود و مستقیم با دفتر مدیریت در ارتباط بود، زیرا باید از تمامی حساسیتهای سازمانی و آخرین برنامهها مطلع میبود و در آرایش بیرونی، شماتیک را ترسیم میکرد. از طریق تهیه فیلم، برگزاری مراسم و آئین، حضور در نمایشگاهها، انتشار مکتوبات، ارتباط تنگاتنگ با رسانهها و قس علی هذا…
اما رفتهرفته و با باز شدن روزنه در ادارات و سازمانها (آوردن آشناها و خودی و غیرخودی کردنها) دقیقا همین واحد حساس مورد طمع عزیزان قرار گرفت و بهجای جذب افراد متبحر و درجه یک، پسرخالهها و دخترعمههای بیکار نازنین را جذب کردند تا همه چیز در ید با کفایت خودشان باشد و…
حاصل:
چند وعده دیگر این واحد (بهدلیل حضور ناتوانها) آنقدر کوچک و حقیر شد که رفتهرفته خودشان تصمیم گرفتند تا آباش کنند و در چارتها…
راستش! از عنوان بخش نخست این مطلب دل خودم هم گرفت!
مگر میتوان در دنیای امروز، که شهره به انفجار اطلاعات و دنیای ارتباطات است، آنچنان برید که به حذف آن اقدام کرد!؟
این شاید بلیهی حوزههای سیاسی هم باشد که بهجای توسعه ارتباطی، «انزوا» را بر میگزینند!
یک تجربه شخصی!
در سازمانی کار میکردم، که همهی عزیزان در ردههای بالا، کار روابطعمومی میکردند!
باورش سخت است، اما خب چون کارهای حوزه ارتباطات اتفاقا زود بازده است و آنها خروجی کارها را بهعینه میدیدند (بهجهت تفقد مدیر ارشد هم که شده) خوششان میآمد تا اندکی جولان دهند و بعد هم کارها را بهنام خود ثبت کرده و…!
کلا قشنگ بود کارشان.
بگذریم! یکی از همین بنگاههای بزرگ کشور (با داشتن قریب به ۲۰۰ شرکت)، که گهگاهی توفیقات بزرگ ملی در برخی از آنها رخ میدهد، آنقدر توان ارتباطیاش را محدود کرده است که نمیتواند حتی دستاوردهای خودش را به چرخه تایید و تبلیغ برساند.
فکرش را بکنید ۲۰۰ روابطعمومی که میتوانند دنیا را تغییر دهند، نمیتوانند به اندازه یک رسانه کوچک هم اثرگذار باشند!
اکنون به شکل معتبر روابطعمومی اشاره میکنیم و باید بدانیم که اگر از یک نقد کوچک دردمان میآید، نباید نگران باشیم، این مصداق همان داروی تلخیاست که تا مصرف نکنید، به سلامتی نخواهید رسید.
ضمنا بعضی از دوستان به شوخی و کنایه از مدیر تراز روابطعمومی حرف میزنند؛ شوخی میکنند البته؛ اما شوربختانه این حوزه واقعا حوزهای جدیاست!
در دنیای امروز با «رسانه» و واحد روابطعمومیتان شوخی نکنید، بهویژه شما دوست عزیز؛ که هر کدام از بنگاههاتان -بهشکل تقریبی و میانگین- گردشهای مالی ۳۰، ۴۰ هزار میلیارد تومانی دارند؛ خیلی باید مراقبت کنید و با درایتی افزون و بزرگمنشی و احترام از این حوزهها صیانت و یاد بکنید.
✔️که حافظ بزرگ ما گفتهاند؛ «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی…»
بزرگ باشید، بزرگ فکر کنید.
روابطعمومی از دیدگاه انجمن روابطعمومی آمریكا، بهمثابه یک «كاركرد مدیریتی» مواردی را در برمیگیرد:
✔️پیشبینی، تجزیه و تحلیل افكار عمومی و مسائلی كه ممكن است اثرات خوب و بد بر عملكردها و طرحهای شرکت یا سازمان بگذارند.
✔️مشورت دادن به مدیریت در همه سطوح سازمانی با توجه به تصمیمات مرتبط با برنامهریزی، روندهای كنشی و ارتباطی؛ با در نظر گرفتن گونههای افكار و مسئولیتهای اجتماعی.
✔️انجام پژوهش، راهبری و ارزیابی پیوسته در قبال برنامههای عملی و ارتباطی سازمان یا شرکت در مسیر درک كردن تودههای مخاطب، كه برای تضمین موفقیت اهداف سازمان ضروری است. این بخش مقولاتی مثل بازاریابی، امور مالی، امور نیکوکاری، مناسبات با كاركنان؛ جوامع، با دولت و با سایر برنامهها را شامل میشود.
✔️عرصه دیگر؛ برنامهریزی و تحقق مساعی شرکت و سازمان در مسیر تغییر و یا اثرگذاری بر سیاستهای عمومی است.
✔️هدفگذاری، برنامهریزی، بودجهبندی، استخدام و آموزش پرسنل و گسترش تسهیلات و خلاصه كلام؛ توسعه منابع ضروری برای اجرای برنامهها نیز از مقولات مطرح دیگر در این زمینه است.
نوشتاری از منصور ساعی: روابطعمومی اغلب بهمثابه یک مهارت فنی و ابزار در جعبه ابزار ارتباطی سازمانها، برای اطلاعرسانی، مدیریت شهرت، شکل دادن به افکار عمومی و مدیریت بحران درک میشود.
اما روابطعمومی بسیار پیچیدهتر و فلسفیتر از آن چیزی است که در نگاه نخست به نظر میرسد.
تمرکز اصلی روابطعمومی بر ایجاد و حفظ روابط سودمند متقابل بین یک سازمان و عموم است که بیانگر هسته تئوری فلسفی “قرارداد اجتماعی” است.
این تئوری که از آثار فیلسوفانی مانند توماس هابز، جان لاک و روسو نشات میگیرد، بر آن است که افراد، برخی از آزادیهای خود را به یک هیئت حاکم (سازمان) به نفع ایجاد یک جامعه بسامان برای ذینفعان یا عموم مردم واگذار کنند و…
✔️در شرکتها و سازمانهای داخلی، نگاه به روابطعمومی گاهی بدل به ابزاری میشود برای “ترمز” در روند تقویت برند سازمانی!
آری! دیده شده مدیری که از مناسبات حرفهای مفهومی دور است، برای صندلی روابطعمومی هم «نرخ» تعیین کرده و ایبسا آنرا یک شعبه درآمد “مستقل” دیدهاست!
اینطوریاش را هم داشتهایم، داریم!
نوشتاری از پویان شریعتیپناه: در ایران سالانه دهها نمایشگاه و همایش تخصصی دارویی برگزار میشود که در آن سخنرانی و بحثهای آرمانی و کمالگرایانۀ بسیاری هم صورت میپذیرد.
بسیاری از مباحث ارائه شده در پنلهای این نمایشگاهها، فاقد مبنای تبیینی وضع موجود و ترسیم افق دردسترس هستند؛ و کمتر میتوان در آنها رویکرد اکتشافی و یا آیندهنگرانه مبتنی بر سناریوهای ممکن یا محتمل در حوزه دارو را رصد و ملاحظه کرد.
چرا چنین است؟
پاسخ: منهای بیبرنامهبودن اغلب برگزارکنندگان نمایشگاهها، اصولا دیگر پژوهشی هم در روابطعمومی شرکتها و سازمانهای دارویی ایران انجام نمیشود یا خیلی کم…! زیرا اساسا بودجهی پژوهشی و حمایت مالی از پژوهشهای مسالهمحور در روابطعمومی یا در نظر گرفته نمیشود یا در برابر اصرار سیستماتیک برای برگزاری «رخدادهای مناسبتی بیهوده» ذوب میشود.
بنابراین محل تبلور و بهحساب آمدن، همان نمایشگاه و همایش است؛ خیلی شیک و مجلل به نمایشگاه میروند، هزینههای عجیب و غریب بیحسابوکتاب میکنند، و از آن خارج میشوند!
مدیریت ارشد، درخواستی بابت مطالعات میدانی از روابطعمومی و معاونتهای خود ندارد، روابطعمومی هم سرگرم روزمرگی است و اساسا آنقدر در پیچوتاب مسائل «شکلی» درگیر میشود که تا میآید بهخودش بجنبد، نمایشگاه هم تمام شده و گروه تخریب وارد میدان شدهاند!
روابطعمومی رویدادگرای (دستِ خالی)، دو چالش ایجاد میکند؛ یکی در حوزه پژوهش و دیگری در حوزه آموزش.
روابطعمومی رویدادگرا، بودجه سازمانها و شرکتها و نهادها را بهجای اینکه صرف انجام پژوهشهای بنیادین و نظرسنجیهای کاربردی کند، در پی حلال کردن هزینهها؛ دنبال دریافت لوحهای تقدیر الکی است.
(آیا تا کنون به لوحها و تندیسهای بسیار آبکی و بدون معیارهای زیباییشناسانهای که به شرکتکنندگان در نمایشگاههای دارویی اهدا میکنند، دقت کردهاید!؟ مدیرانعامل این تندیسهای زشت را حتی دیگر در ویترین دفترشان هم نمیگذارند.)
اینچنین است که وقتی آن شرکت از نمایشگاه بیرون میآید و از هیجان آن فاصله میگیرد، مجدداً با همان چالشها و بحرانها و مسایل روبهرو است، و در سال بعد هم این موضوع لوپ میشود! انگار در یک چرخه باطل گیر افتاده باشید!
چالش دوم، حوزه آموزش روابطعمومی است. روابطعمومی رویدادگرای تحت تاثیر مدیریت ارشد چنین میانگارد که شرکت در یک همایش و نمایشگاه میتواند همه خلاءها و نیازهای بینشی، دانشی و تخصصی و مهارتی را پوشش دهد!
حالیاکه آموزش یک فرآیند طولانیمدت و انباشتی و تدریجی است و باید مبتنی بر امکانسنجی نیازها و واقعیتهای شرکتها و سازمانها و جامعه بهصورت کاربردی تنظیم و اجرا شده و مستمر باشد.
هشدار! اینجا قرار نیست که شرکتها و روابطعمومیشان را از حضور در رویدادها و نمایشگاهها منع کنیم، نه. قرار است که در انتخاب و بهکار گماردن روابطعمومیها آنقدر خواهنده و دقیق باشیم که میزان اهتمام به پژوهشها و آموزشهای مسالهمحور و نیازمحور در سازمان و شرکت متبوع ایجاد شود.
جایی برای مبادله تجربههای علمی و جدیدترین یافتهها، مواجهه با نیازها، تحولات، مسئلهها، بحرانها و نقد روندها، کار با رسانهها، تمیز آنها از هم، تجربهها، کژکارکردها، خطاها و… باز شود.
مسئله اینجاست، و حالا یک سوال کلیدی!
آیا روابطعمومی مجموعه شما برنامهای برای سال کاری خود دارد یا مانند سالهای گذشته فقط دور خودش میچرخد!؟ از حذف اشتباه مدیر روابطعمومی در چارتهای سازمانی، رسیدیم بهجاییکه روابطعمومی شما چگونه باشد. چگونه باشد تا سرش به امور مرتبط گرم شود نه به…!
/انتهای پیام/