مدیرعامل عملگرا و باقی ماجراها/
سردبیر: یکی از انگیزهها و ایبسا فلسفهی وجودی فنسالاران را منهای جنبههای ایجابی رسانهای صنعت دارو، میتوان در شناسایی دادن از اشخاص و افراد این حوزه تعریف کرد. ما همیشه دوست داشتهایم شیخالشیوخ و بزرگان علمی و فنی این حوزه را بشناسیم و بدانیم که چه کسانی راه را با ایمان و شهامت طی میکنند و میتوان بهعنوان بدنهی اندیشمند این صنعت در بزنگاهها بدانها تکیه کرد.
اینچنین است که بهشدت هم از افراد ضعیف و محافظهکار این حوزه فاصله میگیریم. از مافیای دارو فاصله میگیریم و دوستشان نداریم و از اینکه خوشحالاند که به برچسبها شناخته شوند، ناخشنودیم! آخر! شناخته شدن بهعنوان “مافیا” چه عاقبت و چه لذت و چه اهمیتی دارد!؟ حذف رقیب چه لذتی دارد؟! میدان بدون حریف، به چه میارزد!؟ درشتگویی و در سایه نشستن چه کیفی دارد!؟ بگذریم!
***
ما در دو شماره قبل، “چهره ماه فنسالاران” را معرفی کردیم. دوست داشتیم بیشتر از او بدانیم، مصاحبهای کنیم و…؛ اما باز هم ترجیح میدهیم که درباره او حرف بزنیم و گاهی حرفهایش را مکرر کنیم. بله اینبار مفصلتر از دکتر محمد نادری علیزاده، مدیرعامل تیپیکو میگوئیم. تا از این فرصتها بیشتر استفاده کنیم و برای قلندران این حوزه بیشتر و بیش راه باز کنیم.
***
چرا مدیر بحران لقب گرفت؟
شاید بتوان گفت از 10 سال پیش که آگاهانه پذیرفت مدیرعامل یک شرکت ورشکسته (در آن زمان) یعنی آنتیبیوتیکسازی ایران شود، راهی جالب را برگزید، چون پس از آن و بعد از موفقیتهایی که در آن شرکت بهدست آورد بود، یک “تایتل” و عنوان هم بر خود دید و بدل شد به مدیری که مدیریت بحران میداند!
وقتی شما با عنوان “مدیر بحران” شناخته میشوید، هر جایی که بحران باشد، به سراغتان میآیند تا آستینها را بالا بزنید و بزرگی و گذشت و کار را به تماشا بگذارید. یعنی هیچ وقت نمیآیند یک “اسب زینشده” را در اختیارتان بگذارند؛ زیرا اسب زینشده، آنهم در این مملکت صاحبان زیادی دارد!
آری! سال ۱۳۹۳ تیپیکو تصمیم داشت شرکت آنتیبیوتیکسازی ایران را که در ساری بود، واگذار کند. آن زمان آنها دو طرح داشتند: یا آن را بفروشند یا یک کنسرسیوم درست کنند. کنسرسیومی که شامل شرکتهای فارابی، تماد، و شیمیدارویی داروپخش میشد، که این کنسرسیوم بیاید و آنتیبیوتیکسازی را مدیریت کند. پیشنهاد مدیرعاملی آنتیبیوتیکسازی در این شرایط به نادری علیزاده داده شد. شرکتی (در آن زمان) با ۲۸ میلیارد و ۵۰۰ هزار تومان سرمایه، و ۴۲ میلیارد و ۵۰۰ هزار تومان زیان انباشته! و طبق ماده ۱۴۱، وقتی شما زیان انباشتهات نصف سرمایهات باشد، شرکت باید تعطیل شود؛ و این شرکتی بود که زیان انباشتهاش، دو برابر سرمایهاش شده بود!
سال ۹۳ که شرکتهای شستا را رتبهبندی کرده بودند، آنتیبیوتیکسازی -مفتخرانه!- رتبه آخر کل شرکتهای شستا را اخذ کرده بود! شستا حدود ۱۷۷ شرکت مدیریتی داشت و آنتیبیوتیکسازی، آخریاش!
نادری علیزاده 4 سال تا ابتدای ۹۷ در آنتیبیوتیکسازی مدیرعامل بود (دوران حضور و مدیریت دکتر شانهساز در تیپیکو)، در ابتدای ۹۷ موقعی که چهارمین رتبهبندی شرکتهای شستا انجام شد، آنتیبیوتیکسازی ایران، نهتنها شامل ماده 141 نشده بود، که یک نفس 176 پله را بالا آمده بود و به “رتبه یکم” کل شرکتهای شستا رسیده بود. این روند را یادتان باشد.
***
چطور در مدیریت موفق شد؟
سال 97 و در دوران مدیرعاملی دکتر رضوانیفر بر تیپیکو، نادری علیزاده برای مدیرعاملی داروسازی فارابی فراخوانده شد. رضوانیفر، تازه تصدی تیپیکو را بر عهده گرفته بود و داشت به اوضاع سر و سامانی میداد. به نادری علیزاده گفته بود؛ “فارابی زیانده شده، برو و تو هم سر و سامانی به آنجا بده. شرایطشان خیلی بد است!”
خرداد ۹۷ نادری علیزاده در فارابی “سمت” گرفت در حالیکه فقط برای سه روز ماده اولیه داشت، فارابی باید تعطیل میشد! نادری علیزاده برای نگارنده تعریف میکرد؛ “داشتم از بخش اداری رد میشدم، دیدم که آنجا خیلی شلوغ است. بعد، از مسئول دفترم پرسیدم در واحد اداری چه خبر است؟ گفت: کارگران آمدهاند و دارند خودشان را بازخرید میکنند! پرسیدم چرا؟ گفت، میگویند همین قدر پولی هم که شرکت دارد، ما بازخرید کنیم، بگیریم و برویم…؛ بله، این جوّ در داروسازی فارابی حاکم بود!”
با دیدن چنین صحنهای، او مدیر برنامهریزی فارابی را صدا میکند و دستوری قاطعانه و ویژه میدهد؛ از امروز سه شیفت کار میکنیم! و این بهترین اقدام یک مدیر بحران است تا برای حفظ سرمایههای انسانی، شرکتاش را سر پا نگه دارد؛ که هنوز هم بهعنوان یک سنت -گویا- ادامه دارد، و کارها سه شیفت پیش میرود و…
چندی بعد داروسازی فارابی از آن حالتی که برایش پیش آمده بود، بهکل خارج میشود و شگفت آنکه سال ۹۸ فارابی بهعنوان شرکت برتر ملی در حوزه دارو شناخته شده و جایزه میگیرد.
فارابی یک شرکتِ زیانده بود، اما قریب به ۴۰۰ میلیارد تومان سود با نرخ دلار و نرخ ارز آن موقع میدهد و “مدیر بحران”، سربلند از این وادی بیرون میآید. این هم یادتان باشد.
***
سرعت تغییر و چرخش مدیریتی
سال ۹۹ در دوران تصدی دکتر فرهت در تیپیکو، نادری علیزاده، مدیرعامل کارخانجات داروپخش میشود و تا دی ماه ۱۴۰۰ در آنجا میماند. زمانیاست که کرونا در مرگومیر رکورد زده و کشور را فلج کرده است، و مصیبت و بلا از زمین و زمان میبارد. پس چارهای نمیماند تا او هم رکورد تولید مقداریِ دارو در صنعت دارویی کشور را در داروپخش بشکند تا در صنعت داروسازی کشور کمبودی حداقل در حوزه داروهایی که آنها تولید میکردند، نباشد.
سرعت چرخش و توانایی حرکت در رفع کاستیهای بازار، از امتیازات این دوره مدیریتیاش است. نادری علیزاده به نگارنده گفته بود؛ “مثلا میگفتند: رمدیسویر اثر دارد، دگزامتازون اثر دارد یا ویتامین C اثر دارد؛ فلان محصول اثر…؛ و ما بیمعطلی به سراغاش میرفتیم.”
او امکان تغییرات در خطوط تولید و بزنگاهها را در کارخانجات فراهم میآورد و گذر زمان برایش چندان محسوس نیست، برای همین، جداییاش از کارخانجات داروپخش زود رقم میخورد! اما اینبار بهخاطر تغییر و تعویض دولت است، در دی ماه 1400 برای مدیرعاملی تیپیکو فراخوانده میشود.
***
دولتها قبولش دارند!
از عجایب روزگار یکی هم این است که دکتر محمد نادری علیزاده تنها کسی است در دو دولت از دو جناح مختلف فکری و اجرایی، به مدیرعاملی تیپیکو انتخاب و منصوب شده است. دی 1400 در دولت سیزدهم و دی 1403 در دولت چهاردهم!
این نشان میدهد که بهعنوان یک فرد تکنیکال و حرفهای شناخته و فراخواندهشده برای مسئولیتهای سنگین است. چون خودش چندان علاقهای به نمایش ندارد، و چندان هم سیاسی نیست، در بدنه اصلی صنعت داروی کشور -و بهخاطر تواناییهای مدیریتی و تخصصیاش- بسیار قبولش دارند و…
از نادری علیزاده بارها شنیدهام؛ “من آدم سیاسی نیستم که وابسته به گروه و حزبی باشم”؛ شاید برای همین بود که مدت عمر مدیرعاملیاش در دوره اول خیلی خیلی کوتاه بود؛ به نگارنده گفته: “یا افرادی از آن بالا به ما معرفی میکردند که مورد تایید نبود، یا من، فردی را معرفی میکردم که آن بالا رد میکردند! دیدم تیپیکو ضرر میکند و هم اعتبار خودم ، استعفا دادم و خلاص.”
نگاه روشن نادری علیزاده را در اینجا میستائیم. زیرا در آن دوران عجیب، دوستان بلندپایه، بنگاهداری و مسائل اقتصادی و حیاتی و تخصصی دارویی را با مسائل هیئتی و ستادی اشتباه گرفته بودند!
بنگاه اقتصادی چارچوبها و شرایط ویژه خودش را میطلبد و همهی ما نیک دیدهایم که جناحکشیهای اینطوری لطماتی فراوان به بدنه اداری کشور زده است…
***
خروج از دایره مخاطبان فنسالاران!
اردیبهشتماه 1401 فصل جدایی بود. با خروج علیزاده از تیپیکو، دیگر خبری از او نداشتیم تا دی 1403. یادم هست خود من هم -خیلی قبلتر- و زمانی که از یک مجموعه دوستداشتنی جدا شدم، خود را چون عاشقی میدیدم که دیگر نمیخواهد هرگز به آن خاطرات برگردد! رفتم و خود را از دایره مشترکات حذف کردم! ایبسا درباره او نیز چنین اتفاقی رخ داده باشد! چون روز آنفالو کردن او از اینستاگرام و خروج از تلگرام فنسالاران را خوب در یادم هست. انگار دیگر دوست نداشت خبری از تیپیکو بشنود! آن روزگار من دوست داشتم خود را حذف کنم، او هم خود را…
***
تجدید مقامات اثبات
البته! راستش را بخواهید و به قول شاعر؛ اینا همهش حرف و بهانه است! “هلدینگ امید پارسینا دماوند” (OPD)، ناخواسته مقصد بعدی دکتر نادری علیزاده شد! چون با بحران ورشکستگی رودررو شده بود! و مدیر بحران هم در تعطیلات! و مثل فیلمها، حالا باید اتفاقی میافتاد…
این یک مجموعه تولید مکمل بود که نادری علیزاده هم هیچ شناختی از آن نداشت. خب کارخانهاش 4 ماهی بود تعطیل شده بود و از ۴۰۰ الی ۵۰۰ پرسنل آن، فقط چند نفر باقی مانده بودند! چند صد IRC مختلفاش، تعلیق و تعطیل شده، تاریخ محصولاتاش منقضی شده، و مشکلاتی عدیده GMP داشت و مالکاش هم رها کرده و به خارج از کشور رفته بود! بهقول معروف؛ بلاروزگاری برایش پیش آمده بود.
نادری علیزاده آن ابتدا بهسختی و با اکراه قبول میکند که برای یک بازدید به کارخانه برود. اما وقتی میشنود که دهها خانم سرپرست خانوار در کارخانه کار میکردهاند و بیکار شدهاند و این سرمایه ملی در شرف از دست رفتن است، آستین همت را بالا میزند و…؛ و همان اتفاقی میافتد که قبلتر برای دو سه شرکت قبلی افتاده بود. مجموعه با زحمات بسیار زیاد، هزینه کردن از کاریزما و شخصیت و برند فردی، دوباره سر پا میشود و…؛ قدیمترها میگفتند؛ طبیب بر بالین آمد.
***
راه و بیراه مدیریتی!
از ابتدای شهریور 1401 در حالی که در تیپیکو، جلسات عجیب برکناریها و تزریق آدمهای جدید و غیر موجه در جریان بود (بهعنوان شاهد حی و حاضر عرض میکنم و دخالت نهادهای نامرتبط در عزل و نصبها! که روزی انشالله بازگو کنم) بازسازی کارخانه OPD و اصلاح فرآیندها آغاز میشود و رفع تعلیق از IRC محصولات کلید میخورد، و از آبانماه همین سال، فروش محصولات شرکت بعد از 6 ماه تعطیلی از موجودیهای انبار آغاز میشود…
دکتر نادری علیزاده تا پایان ۱۴۰۲ با مجموعه OPD هم بهعنوان مدیرعامل هلدینگ و هم در یک بخش بهعنوان مشاور فعالیت دارد و شستهورفته کارها را پیش میبرد. زمانی هم که میبیند برای ادامه فعالیت باید از اصول خود بگذرد، نمیگذارد و باز هم خودش حذف میکند؛ شرکت فعال را تحویل مالک میدهد و خداحافظ…؛ و جالبتر آنکه در ۱۰ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ تا تصدی دوباره بر تیپیکو به شکل تمام وقت، در جایی هم مشغول نمیشود.
***
هرگز فکر نمیکردم دوباره به تیپیکو…
دکتر میثم سعیدی، در آذر 1403 مدیرعامل شستا میشود. اکنون در تمامی اکران اداری کشور تغییراتی سنگین در حال اتفاق است. سعیدی خودش عقبهی تیپیکویی دارد، مدیری عملگرا و اخلاقمدار بوده است، گزینهها همه روی میز هستند و از تمام نامهای مطروحه، دوباره قرعه فال به نام دکتر محمد نادری علیزاده میافتد.
دعوت نخست دکتر سعیدی از دکتر نادری علیزاده به شستا، منتج به پذیرش ایفای نقش در هیئتمدیره میشود، اما اندکی بعد دکتر سعیدی، که خود از مدیران گرم و سرد چشیده روزگار است با مطالعه وضع موجود در تیپیکو، پا سفت میکند: “بلند شو بیا شستا، کارت دارم.” دکتر سعیدی با تشریح وضعیت اقتصادی دولت، گفته بود که پذیرش این مسئولیت، کم از عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ نیست و واقعا در این شرایط، مدیریت شرکتها را به گردن گرفتن، خودش یک جهاد است…؛ فردای آن روز، معارفه مدیرعامل جدید تیپیکو رقم میخورد.
***
چه گذشته خوبی داشتیم!
“چه گذشته خوبی داشتیم!” این را دکتر نادری علیزاده به من میگوید و سکوت میکند! از او میخواهم گفتوگو کنیم و شرح وضعیت کند. نجیبانه قبول نمیکند! و من از آمار شفاهی که از وی شنیدهام، یک تقلب به مخاطبان عزیز میرسانم! این حرفهای مستقیم اوست:
“راستش! جایگاهی را که در سال ۱۴۰۰ بدان رسیده بودیم، الان بهطور کامل از دست دادهایم! سهم تولیدیهای تیپیکو در بازار از نظر ریالی در سال ۱۴۰۰، ۲۰ درصد بود. ما در پایان سال ۱۴۰۲ به ۱۴ درصد این سهم قناعت کردهایم! شما میدانید “یک درصد” سهم از دستدادن چه عواقبی دارد و اگر بخواهید این یک درصد سهم را بگیرید باید چه کارهایی انجام دهید! خیلی راحت در این دو سه سال، حدود ۷ درصد سهممان را طبق آمارنامهی وزارت بهداشت از دست دادهایم! از نظر ریالی ۲۰ درصدهامان، شده است ۱۴ درصد، و از نظر عددی ۲۳ درصدمان، شده است ۱۸ درصد!
شرکتهای مطرح ما نظیر کارخانجات داروپخش، رازک، ابوریحان، شیمیدارویی داروپخش، توفیقدارو، اوزان به مرحله بحران رسیدهاند! یعنی بحران سود محقق نشده و زیان؛ و این میتواند یک فاجعه قلمداد شود. بهترین شرکتهای ما، فقط توانستهاند شرایط سال ۱۴۰۰ خودشان را حفظ کنند! یعنی تغییر رشدی نداشتهاند! خب ما در تیپیکو خالی شدهایم! دیگر خودِ شما از بیرون داشتید نگاه میکردید و میدیدید، متاسفانه یک اتفاق در تیپیکو افتاده: اینکه یک سری از افراد را در مجموعه تیپیکو بزرگ کردیم و این شبهه را برای همه ایجاد کردیم که هر کسی میتواند مدیرعامل شود! یا هر کسی میتواند عضو هیئتمدیره و معاونت این دستگاه و آن شرکت باشد! خیر آقا! این شرایط اصلا مطلوب نیست. درست نیست. بدنه کارآمدی را باید دوباره برگرداند و بهقول دکتر سعیدی، واقعا باید جهاد کرد.”
***
انتصاب ده مدیرعامل جدید در دو ماه
حالا معلوم میشود که چرا نادری علیزاده بلافاصله و در بدو ورود و طی مدتی کوتاه تمامی معاونتهای خودش را عوض کرد و تعدادی از مدیران سابق تیپیکویی را برگرداند. انتصاب 10 مدیرعامل جدید در شرکتهای زیرمجموعه هم از آن اقدامات جالب در مدیریت بحران بود. مطمئنا فشارهای زیادی به وی وارد شده و تلفنهای زیادی داشته و توصیهنامههایی؛ که مصیبت بزرگ نظام اداری کشور است و اغلب هم از طرف مسئولان اسمورسمدار! کاش آن سخن رهبر را همه به گوش جان میخریدند؛ “هر کس از من توصیهای آورد به دیوار بزنید.” (یعنی سفارشکننده و سفارششده را رسوا کنید. آخ که چقدر این یکی در این روزگار لازم است.)
***
دانش، مهارت و پاکدستی
“دانش، مهارت و پاکدستی” این سه شاخصه اصلی انتصابهای نادری علیزاده برای انتخاب مدیران جدیدش است، حتی در بدنه تیپیکو و شرکتهای تابعه آن را به اجرا در آورده: “ما بحث سیاسی و بحث حُب و بغضهای شخصی و… را دخالت نداده و نمیدهیم. افراد باید شناختهشده صنعت، رزومهدار و کارنامهدار باشند؛ همین.”
دکتر محمد نادری علیزاده چشماندازی ممتاز برای تیپیکو در نظر دارد و با امید فراوان درباره آن حرف میزند. آدم اهل عمل و میدان است و همینکه در دوره جدید فعالیتهایش همراستا با دکتر سعیدی شستا به رسانهها هم اجازه حضور و شفافیت بخشیدن به امور را داده است، مشخص میکند که کارگزاران این دوره دوست دارند گزارشهای شفاف از دستگاههای خود بدهند و این ایدهای بسیار درخشان و عالی است.
***
استقلال تیپیکو را حفظ خواهم کرد
دکتر نادری علیزاده به سردبیر فنسالاران یادآور میشود و من هم بنا به رسالت مطبوعاتی و با مسئولیت خودم آن را نشر میدهم:
“استقلال تیپیکو را حفظ خواهم کرد. یک شعار جدید را هم در نظر گرفتهام؛ تیپیکو؛ نبض سلامت، تپش توسعه. اگر میخواهیم تیپیکو را نگه داریم و تیپیکویی بماند و در آینده هم حرفی برای گفتن باشد، باید ترکیب محصولات، و سبد محصولاتاش را تغییر دهیم. باید سهم از دسترفتهی تیپیکو را برگردانیم و در پروژهها و سبد محصولات تیپیکو تغییرات جدی ایجاد کنیم.
دارو یک حوزه تخصصی است و باید در دست بدنه دارویی کشور باشد. شاید در یک سری از صنایع ما بتوانیم از افراد سیاسی و افراد غیر فنی استفاده بکنیم ولی واقعا با دارو نمیشود شوخی کرد.”
از مدیرعامل میپرسم؛ اگر برای انتصاب مدیران ناصالح تحت فشار قرار بگیرید چه میکنید؟ شما و دکتر سعیدی، توصیهپذیر نیستید، اما آن پشت را میدانیم که…!
دکتر محمد نادری علیزاده با آرامشی که کمتر در او میبینیم میگوید: “یک وصیتنامه از یک شهید مدافع حرم (شهید علی شاهسنایی) همراه خود دارم که در آن بیت شعر نوشته، که من بسیار دوستش میدارم: “ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم/ ما جز پسر فاطمه ارباب نداریم.” تمام.
/انتهای پیام/